اف ف ف ف از بدقولي

آی ملت هميشه در صحنه ی وبلاگ خوان ايراني ی ی ی ! بدانيد و آگاه باشيد که من امروز عصر دارم مي روم ماشينم را که دو هفته است از روی ناداني داده ام به يک مکانيک ايراني مي گيرم در حالي که محض رضای خدا حتي يک پيچش هم از جايش باز نشده که بسته بشود

آی ملللللت! ما ايراني ها بهترين غذاهای عالم را مي پزيم، خوش تيپ تر از همه ی دنيا هستيم، سواد هم داريم و آدم های باسوادمان جاهای خوب دنيا نشسته اند اما همين يک قلم که قول دادنمان را بايد بگذارند در کوزه و آبش را بخورند همه مان را جميعأ زده است زمين

به جان خودم دارم روزی صد بار تمرين مي کنم که مبادا کاری را که گفته ام يا قولش را داده ام انجام نداده باشم و تازه دارم مي فهمم خيلي مزه دارد که آدم نه کار زيادی بپذيرد و نه قول بي جا بدهد اما باز رفتم ماشينم را دادم به اين آدمي که از زور بدقولي اش مي خواهم سرم را بکوبم به ديوار

هر بار در اين دو هفته زنگ زده ام که ماشينم را لازم دارم يا حاضرم خودم بيايم کمک کنم که راه بيفتد دوباره همان حرف هايي را که خودم درباره ی اشکال ماشين گفته بودم تحويلم مي دهد. بابا اين ها را که خودم گفتم پس چرا درستش نمي کني؟ هيچ

من باشم ديگر کار خدماتي به هموطن های خودم بدهم. پول مي دهي جای ديگر راحت تر تمامش مي کنند تازه اشکال هم داشت ده بار ديگر مي بری تا درست بشود. اين آدمي که من کار برده ام پيشش هم پول مي گيرد هم بايد برايش تعظيم کني. نخواستيم

نظرات

پست‌های پرطرفدار