فيل
يک کنفرانسي قرار است دو هفته ی ديگر در بريزبن برگزار بشود که اصلأ بي نظير است در نوع خودش و با همه ی اين که من صد جور کنفرانس جور واجور را در کشورهای مختلف رفته ام اما اين يکي را اگر شده التماس هم بکنم مي روم که ببينم چه مي گويند. بگذاريد اصل داستان را بنويسم شما هم دنيا را ببينيد چقدر رنگارنگ است
يک شغلي در دنيا هست که تمام آن هايي که اين شغل را در دنيا دارند 600 نفرند. 35 تا از اين آدم ها در استراليا زندگي و کار مي کنند و يکي از اين 35 تا در بريزبن است. اسم تحت اللفظي اين شغل با ترجمه ی خيلي ناشيانه ممکن است بشود مثلأ دربان اما من اسمش را گذاشته ام همه کاره. اين شغل فقط در هتل های درجه يک دنيا وجود دارد و آن آدمي که با او نشستم و يک فنجان قهوه با هم خورديم و يک کمي عربي با او حرف زدم بلکه راضي اش کنم چهار کلمه از شغلش برايم حرف بزند اساسأ با شاه جماعت فالوده مي خورد و اين گپ ما راه به روزنامه پيدا کرده
يک شغلي در دنيا هست که تمام آن هايي که اين شغل را در دنيا دارند 600 نفرند. 35 تا از اين آدم ها در استراليا زندگي و کار مي کنند و يکي از اين 35 تا در بريزبن است. اسم تحت اللفظي اين شغل با ترجمه ی خيلي ناشيانه ممکن است بشود مثلأ دربان اما من اسمش را گذاشته ام همه کاره. اين شغل فقط در هتل های درجه يک دنيا وجود دارد و آن آدمي که با او نشستم و يک فنجان قهوه با هم خورديم و يک کمي عربي با او حرف زدم بلکه راضي اش کنم چهار کلمه از شغلش برايم حرف بزند اساسأ با شاه جماعت فالوده مي خورد و اين گپ ما راه به روزنامه پيدا کرده
اين آدمي که من از سر کنجکاوی روزنامه نگارانه با او نشستم به حرف زدن مصری الاصل است اما در لندن بزرگ شده. اسم فاميلي اش سوئز است. يک نمونه از کارش را مي گويم که خودتان بدانيد چه نوع کارهايي انجام مي دهد
در هتلي که در لندن کار مي کرده يک روزی يک شيخ عرب با زنش مي آيد برای گردش. خيلي خصوصي اين سوئز را صدا مي کند و به او مي گويد مي خواهم برای تولد زنم يک فيل صورتي رنگ پيدا کنم که زنم به مناسبت تولدش برای يک ساعت در شهر لندن با آن فيل سواری کند آن هم ساعت هفت صبح يعني تا عيال از خواب بيدار مي شود. اسم اين کادو را هر چه مي خواهيد بگذاريد اما يک هتلدار اگر بتواند اين جور خدمات را به مشتريانش بدهد آنوقت کار و بارش سکه است
اين جناب سوئز مي رود با باغ وحش لندن حرف مي زند و يک فيل برای يک نمايش ازشان کرايه مي کند. قرار مي گذارد که انجمن حمايت از حيوانات فيل را ببرند و با رنگ هايي که به پوست فيل صدمه نمي زنند رنگ کنند، بعد مي رود اداره ی پليس لندن و اجازه ی تردد فيل را برای يک ساعت مي گيرد و يک پليس موتور سوار را هم از اداره ی پليس اجاره مي کند که جلوی فيل راه بيفتد که شهر به هم نخورد و مي دهد برای فيل هم يک سبد درست مي کنند که زن شيخ بتواند توی آن بنشيند و سواری کند. هزينه ی اين کارها را برای من به دلار استراليا حساب کرد که مي شد حدود 30 هزار دلار يعني حدود بيست و يکي دو ميليون تومان. اين يکي از کارهای اين شغل
من اصلأ از خنده مرده بودم که ديدن فيل صورتي در خيابان های لندن چه وضعي درست کرده بوده ولي به هر حال مشتری هتل پولش را داده و از باغ وحش گرفته تا اداره پليس لندن هم پول درآورده بودند به اضافه ی اين که مردم هم سر صبحي فيل صورتي ديده اند و تا شب کلي حالشان خوب بوده
حالا من خيلي دوست دارم ببينم اين ها در کنفرانس شان مي خواهند درباره ی چه چيزی حرف بزنند؟
نظرات