قابل توجه نيک آهنگ
من امروز زده ام به روده رازی اينترنتي، خلاصه اگر هي مي آئيد مي بينيد يک نوشته ی تازه اين جاست به خوبي خودتان ببخشيد
سه روز پيش در دانشکده ی ما خيلي همه هيجان زده بودند. علتش اين بود که يک کشف خيلي مهم صورت گرفته بود. اين کشف را که مي نويسمش به درد نيک آهنگ مي خورد که بداند، هم از جنبه ی زمين شناس بودنش و هم از آن جهت که حالا مي خوانيد متوجه مي شويد
تا به حال معلوم نبود اولين تمساح ها، چه کروکوديل ها و چه اليگيتورها و چه مابقي (از جنبه ی مرضي اين را نوشتم) اصولأ از کدام نقطه ی عالم پديدار شده اند و کم کم در همه جا (منجمله همه جا، از جنبه ی مرضي باز هم نوشتم) گسترش پيدا کرده اند. اما بلاخره سه روز پيش جشن و شادماني در دانشکده ی ما برپا شد چون بعد از چندی که يکي از محققان ارشد دانشکده در رشته ی زيست شناسي با پيدا کردن يک فسيل متوجه شده بود که اولين تمساح های عالم در ايالت کوئينزلند و در منطقه ی ايزيزفورد پيدا شده اند حالا اين کشف تأئيد شده
يعني کوئينزلند زادگاه تمساح های امروزی بوده و بعد گسترش پيدا کرده اند به اقصي نقاط عالم. حالا چطور نيک آهنگ که خودش زمين شناس است رد آن ها را در جای ديگری گرفته بود خوب من اين را از جنبه ی مرض داشتن مي نويسم
يعني آيا من باز هم امروز مي خواهم بنويسم؟ امروز را ببخشيد بلاخره
سه روز پيش در دانشکده ی ما خيلي همه هيجان زده بودند. علتش اين بود که يک کشف خيلي مهم صورت گرفته بود. اين کشف را که مي نويسمش به درد نيک آهنگ مي خورد که بداند، هم از جنبه ی زمين شناس بودنش و هم از آن جهت که حالا مي خوانيد متوجه مي شويد
تا به حال معلوم نبود اولين تمساح ها، چه کروکوديل ها و چه اليگيتورها و چه مابقي (از جنبه ی مرضي اين را نوشتم) اصولأ از کدام نقطه ی عالم پديدار شده اند و کم کم در همه جا (منجمله همه جا، از جنبه ی مرضي باز هم نوشتم) گسترش پيدا کرده اند. اما بلاخره سه روز پيش جشن و شادماني در دانشکده ی ما برپا شد چون بعد از چندی که يکي از محققان ارشد دانشکده در رشته ی زيست شناسي با پيدا کردن يک فسيل متوجه شده بود که اولين تمساح های عالم در ايالت کوئينزلند و در منطقه ی ايزيزفورد پيدا شده اند حالا اين کشف تأئيد شده
يعني کوئينزلند زادگاه تمساح های امروزی بوده و بعد گسترش پيدا کرده اند به اقصي نقاط عالم. حالا چطور نيک آهنگ که خودش زمين شناس است رد آن ها را در جای ديگری گرفته بود خوب من اين را از جنبه ی مرض داشتن مي نويسم
يعني آيا من باز هم امروز مي خواهم بنويسم؟ امروز را ببخشيد بلاخره
نظرات