هفت روز هفته
روز اول. احمدی نژاد در جمع اهل حوزه در استان فاری گقته که "درس خوانده هاي امريکا و انگليس دواي درد ما نيستند. نمي توان جز مبتني بر احکام اسلامي حرکت و نوري را مشاهده کرد." ظاهرأ منظور از اين حرف درس خواندههای خارج کشور هستند، حالا البته اگر منظورش همين دو تا کشور هم باشند باز آدم تعجب ميکند. از احمدی نژاد نه، از همين حوزویهايي تعجب ميکند که نشستهاند پای حرفهای او و يکيشان سؤال نکرده که اگر اين حرفتان درست است پس چرا خودتان دانشجو ميفرستيد برای تحصيل؟ خوب همين دانشجوهای بورسيهی دولتي برای همين است که به زور برميگردند ايران، ميبينند هنوز برنگشتهاند زير پایشان را خالي کردهاند و لابد تا برگردند بايد از روز اول منتظر بهانه گيریهای اين و آن باشند. اين چه جور استقلال حوزه است که حرف نامربوط را ميشنوند و جواب نميدهند؟
روز دوم. از 61 سال پيش تا ديروز هيچ عروسي در بين خانوادهی سلطنتي دانمارک صاحب فرزند دختر نشده بود. حالا البته دختردار شدهاند آن هم با يک عروس استراليايي. Mary Donaldson که همسر وليعهد دانمارک است در هوبارت مرکز ايالت تاسمانيا در استراليا به دنيا آمده و پدرش هم پروفسور رياضي در دانشگاه هوبارت است. ازدواج مری با فردريک باعث شده خبرهای دانمارک در رسانههای استراليا بازتاب زيادی داشته باشد. يک نمونهاش همين موضوع کاريکاتورهای دانمارکي بود که خيلي از نشريات زرد شروع کردند به نوشتن دربارهی خطراتي که ممکن است جان مری را تهديد کند چون بلاخره ملکهی آيندهی دانمارک است. يک داستانهايي ساختند که برای خنديدن خوب بود، حالا هم کم و بيش مينويسند. خلاصه که اين بچهی دوم تا به دنيا آمد شده بود سوژهی پاپاراتزیها که هر روز چند تا عکس ميزدند از زندگي مری باردار. اگر هم نميدانستيد حالا بدانيد که مری و فردريک در جريان مسابقات المپيک سال 2000 در سيدني در يک کافه (بار) با هم آشنا شده بودند. لابد دربارهی بودجهی هيفوس از مدل دانمارکياش حرف ميزدند. شايد هم دربارهی کاريکاتورهای دانمارکي حرف ميزدند که از طريق استراليا که املای اسمش شبيه به اسرائيل است ولي برای ردگم کردن نوشتهاند استراليا منتشر بشود. حالا بايد ديد چطور ميشود دانمارک را به استراليا چسباند که يک داستاني درست بشود.
روز سوم. بازداشت مهندس ايراني نيروگاه اتمي امريکا يعني اين که همهی ايرانيهايي که در پروژههای مشابه کار ميکنند در مظن اتهام هستند. خوب جای تعجب ندارد چون در خود ايران هم همين است، تازه يک براندازی هم ميگذارند روی اتهام که ديگر به مرگ گرفته باشند. ولي يک نکتهی جالبش اين است که نرم افزاری که اين مهندس ايراني استفاده کرده نرم افزار آموزشي بوده. ميدانيد همين وضعيت خرابي که در بازار نرم افزاری ايران هست که همه چيز بدون کپي رايت است و همهمان هم از اين آشفته بازار کمال استفادهمان را ميبريم همين عامل اتهام بوده. در واقع اگر بنا باشد يک نرم افزار را بشود تکثير کرد که آن بدبختي که طراحياش کرده که اصلأ اين همه عمرش را نميگذاشت برای کار روی چنين پروژهای. ديدهايد روی بستههای 5 تايي سي دی که از ايران ميخريم و بي تعارف همهمان هم داريم هولوگرام هم گذاشتهاند با يک عالمه اخطار که اگر کپي کنيد جريمه ميشويد؟ از شير مرغ تا جان آدميزاد تويش هست آنوقت اگر تکثيرش کنيد جريمه ميشويد. بابا قانونمندی ...!
روز چهارم. از اين آرنولد شوارتزنگر خيلي خوشم آمد که يک خودروی با سوخت زيستي را معرفي کرده. مکانيکها يک موتور جديد را روی شاسي يک شورولت ايمپالای 1965 کار گذاشتهاند و به اين ترتيب حالا ايمپالای پر مصرف با سوخت حاصل از پسماندههای گياهي کار ميکند. فرماندار شدن شوارتزنگر با هر انتقادی که روبرو بود و هست اما نميشود منکر حمايتش از محيط زيست بود چون تا به حال چندين بار نشان داده که از ابتکارهای جديد زيستمحيطي حمايت ميکند. برنامهای که در آن شوارتزنگر را در حال تبليغ سوخت جديد نشان دادهاند از شبکهی MTV پخش شده. نميشود آدمهای معروف ايران مثل فوتباليستها و هنرمندان هم از اين کارها انجام بدهند؟ حالا اگر نگويند اين هم براندازی نرم است از طريق تبليغ سوخت گياهي يا توهين کردهايد به صنايع خودرو سازی داخلي، بلاخره ...!
روز پنجم. طالبان يک پسر بچهی دوازده ساله را به عنوان عامل اجرای حکم انتخاب کردند. چند وقت پيش هم يک گروه فلسطيني عکس يک بچهی دو سه ساله با يونيفورم نظامي را منتشر کردند که يعني ميشود با همينها هم حملات انتحاری انجام داد. توی خود ايران هم حسين فهميده نشانهی حضور نوجوانها در جنگ است. خوب ميخواهيد با اين وضعيت بگوييم ما خيلي پيام آوران صلح و دوستي در جهان هستيم؟ از افراطيهای صالبان تا متجددها همه با هم از هر جور آدمي که بتوانيم برای پيشبرد مقاصد سياسيمان استفاده کنيم استفاده ميکنيم. اين کجايش با شعارهای صلحدوستي همخواني دارد؟
روز ششم. سارکوزی انتخاب ميشود يا رويال؟ سارکوزی وکيل بوده و با مردم سر و کار داشته، و رويال هم قاضي بوده و باز هم با مردم سر و کار داشته بنابراين هيچکدامشان نميتوانند آنقدرها هم از نظر کلي مردم دربارهی اتفاقات جاری دنيا بيخبر باشند. برای همين هم به نظرم هر کدام از اين دو نفر که پيروز بشوند در اين بحبوحهی درگيریهای جهاني اول از همه منافع ملت خودشان را در نظر ميگيرند. اتفاقأ حدس ميزنم اگر رويال رئيس جمهور بشود با سابقهی فرهنگيای که زنان فرانسه دارند فعاليتهای زنان در کشورهای جهان سوم بيشتر از قبل مورد حمايت قرار بگيرد. برای همين هم هست که بايد منتظر شد و ديد فرانسویها برای خودشان چه چيزی را ترجيح ميدهند. حالا ما مرتب احساس وسط دنيا بهمان دست ميدهد خوب البته يک موضوع ديگریست.
و روز آخر. وبلاگ بي بي سي دربارهی سفرشان به اسرائيل خيلي خوب است. البته چون بار اوليست که اسرائيل دارد در رسانههای فارسي زبان شناسانده ميشود مثل همهی کارهای اول اشکال هم دارد ولي کل موضوع جالب است و يک ديد کلي به خواننده ميدهد.
روز دوم. از 61 سال پيش تا ديروز هيچ عروسي در بين خانوادهی سلطنتي دانمارک صاحب فرزند دختر نشده بود. حالا البته دختردار شدهاند آن هم با يک عروس استراليايي. Mary Donaldson که همسر وليعهد دانمارک است در هوبارت مرکز ايالت تاسمانيا در استراليا به دنيا آمده و پدرش هم پروفسور رياضي در دانشگاه هوبارت است. ازدواج مری با فردريک باعث شده خبرهای دانمارک در رسانههای استراليا بازتاب زيادی داشته باشد. يک نمونهاش همين موضوع کاريکاتورهای دانمارکي بود که خيلي از نشريات زرد شروع کردند به نوشتن دربارهی خطراتي که ممکن است جان مری را تهديد کند چون بلاخره ملکهی آيندهی دانمارک است. يک داستانهايي ساختند که برای خنديدن خوب بود، حالا هم کم و بيش مينويسند. خلاصه که اين بچهی دوم تا به دنيا آمد شده بود سوژهی پاپاراتزیها که هر روز چند تا عکس ميزدند از زندگي مری باردار. اگر هم نميدانستيد حالا بدانيد که مری و فردريک در جريان مسابقات المپيک سال 2000 در سيدني در يک کافه (بار) با هم آشنا شده بودند. لابد دربارهی بودجهی هيفوس از مدل دانمارکياش حرف ميزدند. شايد هم دربارهی کاريکاتورهای دانمارکي حرف ميزدند که از طريق استراليا که املای اسمش شبيه به اسرائيل است ولي برای ردگم کردن نوشتهاند استراليا منتشر بشود. حالا بايد ديد چطور ميشود دانمارک را به استراليا چسباند که يک داستاني درست بشود.
روز سوم. بازداشت مهندس ايراني نيروگاه اتمي امريکا يعني اين که همهی ايرانيهايي که در پروژههای مشابه کار ميکنند در مظن اتهام هستند. خوب جای تعجب ندارد چون در خود ايران هم همين است، تازه يک براندازی هم ميگذارند روی اتهام که ديگر به مرگ گرفته باشند. ولي يک نکتهی جالبش اين است که نرم افزاری که اين مهندس ايراني استفاده کرده نرم افزار آموزشي بوده. ميدانيد همين وضعيت خرابي که در بازار نرم افزاری ايران هست که همه چيز بدون کپي رايت است و همهمان هم از اين آشفته بازار کمال استفادهمان را ميبريم همين عامل اتهام بوده. در واقع اگر بنا باشد يک نرم افزار را بشود تکثير کرد که آن بدبختي که طراحياش کرده که اصلأ اين همه عمرش را نميگذاشت برای کار روی چنين پروژهای. ديدهايد روی بستههای 5 تايي سي دی که از ايران ميخريم و بي تعارف همهمان هم داريم هولوگرام هم گذاشتهاند با يک عالمه اخطار که اگر کپي کنيد جريمه ميشويد؟ از شير مرغ تا جان آدميزاد تويش هست آنوقت اگر تکثيرش کنيد جريمه ميشويد. بابا قانونمندی ...!
روز چهارم. از اين آرنولد شوارتزنگر خيلي خوشم آمد که يک خودروی با سوخت زيستي را معرفي کرده. مکانيکها يک موتور جديد را روی شاسي يک شورولت ايمپالای 1965 کار گذاشتهاند و به اين ترتيب حالا ايمپالای پر مصرف با سوخت حاصل از پسماندههای گياهي کار ميکند. فرماندار شدن شوارتزنگر با هر انتقادی که روبرو بود و هست اما نميشود منکر حمايتش از محيط زيست بود چون تا به حال چندين بار نشان داده که از ابتکارهای جديد زيستمحيطي حمايت ميکند. برنامهای که در آن شوارتزنگر را در حال تبليغ سوخت جديد نشان دادهاند از شبکهی MTV پخش شده. نميشود آدمهای معروف ايران مثل فوتباليستها و هنرمندان هم از اين کارها انجام بدهند؟ حالا اگر نگويند اين هم براندازی نرم است از طريق تبليغ سوخت گياهي يا توهين کردهايد به صنايع خودرو سازی داخلي، بلاخره ...!
روز پنجم. طالبان يک پسر بچهی دوازده ساله را به عنوان عامل اجرای حکم انتخاب کردند. چند وقت پيش هم يک گروه فلسطيني عکس يک بچهی دو سه ساله با يونيفورم نظامي را منتشر کردند که يعني ميشود با همينها هم حملات انتحاری انجام داد. توی خود ايران هم حسين فهميده نشانهی حضور نوجوانها در جنگ است. خوب ميخواهيد با اين وضعيت بگوييم ما خيلي پيام آوران صلح و دوستي در جهان هستيم؟ از افراطيهای صالبان تا متجددها همه با هم از هر جور آدمي که بتوانيم برای پيشبرد مقاصد سياسيمان استفاده کنيم استفاده ميکنيم. اين کجايش با شعارهای صلحدوستي همخواني دارد؟
روز ششم. سارکوزی انتخاب ميشود يا رويال؟ سارکوزی وکيل بوده و با مردم سر و کار داشته، و رويال هم قاضي بوده و باز هم با مردم سر و کار داشته بنابراين هيچکدامشان نميتوانند آنقدرها هم از نظر کلي مردم دربارهی اتفاقات جاری دنيا بيخبر باشند. برای همين هم به نظرم هر کدام از اين دو نفر که پيروز بشوند در اين بحبوحهی درگيریهای جهاني اول از همه منافع ملت خودشان را در نظر ميگيرند. اتفاقأ حدس ميزنم اگر رويال رئيس جمهور بشود با سابقهی فرهنگيای که زنان فرانسه دارند فعاليتهای زنان در کشورهای جهان سوم بيشتر از قبل مورد حمايت قرار بگيرد. برای همين هم هست که بايد منتظر شد و ديد فرانسویها برای خودشان چه چيزی را ترجيح ميدهند. حالا ما مرتب احساس وسط دنيا بهمان دست ميدهد خوب البته يک موضوع ديگریست.
و روز آخر. وبلاگ بي بي سي دربارهی سفرشان به اسرائيل خيلي خوب است. البته چون بار اوليست که اسرائيل دارد در رسانههای فارسي زبان شناسانده ميشود مثل همهی کارهای اول اشکال هم دارد ولي کل موضوع جالب است و يک ديد کلي به خواننده ميدهد.
نظرات