نگاه معوج
حقيقتش روزنامهنگار جماعت خيلي وقتها مجبور ميشود از خير اعتقادات شخصياش بگذرد تا تصوير دقيقتری از واقعيات جامعه به دست بياورد. خلاصه که رفتم به کنسرت منصور که آمده بود به يک تور نيوزيلند-استراليا و بريزبن محل ورودش به استراليا بود.
يک موضوع خندهدار بود و يک موضوع مهمتر که مينويسمشان.
دو بار وسط آهنگهايي که ميخواند گفت من خيلي خوشحالم که با وجود اين که من اولين باری هست که میآيم بريزبن- که خيلي دور است- اما ميبينم همهی اينهايي که اينجا هستند آهنگهايم را ميشناسند. خندهام گرفته بود که لابد از اينترنت خبر ندارد.
اما آن نکتهی مهم اين است که آدم تا پايش را ميگذارد به اين کنسرتها متوجه ميشود که چقدر سيستم فرهنگي جمهوری اسلامي و اصولأ نگاه اين حکومت به دنيا کج و معوج است. چرا؟ چون جای خواندن خوانندهای مثل منصور در خود ايران است جايي که جوانهای ايراني زندگي ميکنند و آن همه انرژی دارد به جای رقص و آواز به تنش و افسردگي مبدل ميشود.
تازه که چيزی که جوان نسل دوم ايراني در خارج از کشور نياز دارد خوانندهی جاز نيست که اينجا فت و فراوان است، برعکس، نياز اينها به موسيقي ايرانيست که اينجا يک چيز باسمهای به اسم آن توليد ميشود و جای موسيقي ايراني را گرفته.
جمهوری اسلامي به جای اين که دائم به خاطر حجاب و لباس و موسيقي به پر و پای مردم بپيچد تا در سر و صدای برآمده از اينها کسي صدای گند زدنهايش را نشنود خوب راه را باز کند که اين جوانها سير دلشان بزنند و برقصند.
ميدانم که حرف زدن از بزن و برقص در جمهوری اسلامي که هنوز ساز موسيقي را از تلويزيون نمايش نميدهد مسخره است ولي واقعأ تا کي ميخواهند با جلوگيری کردن از اجرای موسيقي بازار موسيقي قاچاق را گرم نگه دارند و عواقب اجتماعي اين وضعيت را تحمل کنند؟ يعني شک داريد که موسيقيهای لس آنجلسي دو روز بعد از اجرا در همهی شهرهای ايران پيدا ميشوند؟ واقعأ کسي هست که شک داشته باشد؟
باورتان ميشود که اين منصوری که من ديدم فکر نميکنم بداند سياست را با سين دسته دار مينويسند يا با سين کلاهدار. اشعار ترانههايش هم که از فرط بي محتوايي خندهدار بودند. خوب اين چه ضرری به حال حکومت دارد؟ لااقل خرج قرص و دوای افسردگي را که کم ميکند!؟
خلاصه که جای اين خوانندهها در ايران است و جمهوری اسلامي برای اين هم مجبور است هزار جور بدبختي برای خودش درست کند که مبادا جوانها دو تا قر هم بدهند.
نظرات