يک گزارش و دو نکته
گفتگوی پژمان اکبر زاده با احسان يار شاطر با وجود مختصر بودن اما خيلي خواندنيست و بايد از پژمان و راديو زمانه سپاسگزاری کرد بابت گزارش.
دو تا نکته به نظرم آمد گفتم بنويسم شايد شما هم موافق باشيد، يا راهنمايي کنيد، يا انتقاد کنيد.
نکتهی اولش به خودمان است، همين وبلاگ نويسها، و آن هم اين است که تفاوت جواب دادن به يک موضوع بدون هياهو کردن را بايد از آدمهای بزرگي که در بنياد ايرانيکا کار ميکنند ياد بگيريم. منظورم اين است که برای اصلاح يک خبر يا شکايت نسبت به يک موضوع که عبارت است از اطلاعات غلطي که آسوشيتدپرس دربارهی ايرانيکا منتشر کرده نرفتهاند سر و صدا راه بيندازند و بمب گوگلي درست کنند. رفتهاند يک وکيل گرفتهاند و از مجاری حقوقي با موضوع برخورد کردهاند. همانطوری هم که احسان يارشاطر توضيح داده کمي دير جواب دادهاند اما دليلش همين بوده که نامهی اعتراض را از طريق وکيل نوشتهاند. خوب اين همه زماني را که وبلاگ نويسها صرف اعتراض کردن و مقاله نوشتن برای اعتراض به فيلم 300 کردهاند را بر مبنای ساعت کاری حساب کنيد ببينيد با پولش ميشد رفت و از مجرای حقوقي اعتراض کرد، حالا واقعأ اگر قابل اعتراض کردن باشد يک موضوعي. خيلي واقعأ عذرخواهي بابت اين که مينويسم اما اين که بمب گوگلي درست کنيم درست شبيه به همين شعار دادنهاييست که توی مراسم رسمي يک نفر مدام از پشت بلندگو يک چيزی در محکوميت همهی عالم و آدم ميگويد و باقي هم تکرار ميکنند. 30 سال است اهل حکومت جمهوری اسلامي و خود ما مردم، همهی دنيا را بستهايم به بد و بيراه، نتيجهاش اين شده که ديگر حرف حسابمان را هم باور نميکنند. واقعأ اگر آن تدبير بمب گوگلي را ميپسنديد حرفي نيست، بلاخره هر کسي يک علاقهای دارد که محترم هم هست، اما تمرين دموکراسي ميتواند اين مدلي هم باشد که با روشهای حقوقي ِ اعتراض کردن هم آشنا بشويم.
اما آن نکتهی دومش اين است که تا جايي که يادم هست يکي از کساني که دربارهی تغيير اسم ايران به پرشيا نظر مثبت داشته خود احسان يارشاطر است و منطقش هم اين بوده که با اين اسم ميشود تاريخ کشور را به موجوديت جغرافيايي فعلياش مرتبط کرد که برای غير ايرانيها دو موجوديت جداگانه فرض ميشود. اگر اين موضوع درست باشد پس چرا اسم اين فرهنگنامهای را که خود يارشاطر مدير آن است گذاشتهاند "ايرانيکا"؟
دو تا نکته به نظرم آمد گفتم بنويسم شايد شما هم موافق باشيد، يا راهنمايي کنيد، يا انتقاد کنيد.
نکتهی اولش به خودمان است، همين وبلاگ نويسها، و آن هم اين است که تفاوت جواب دادن به يک موضوع بدون هياهو کردن را بايد از آدمهای بزرگي که در بنياد ايرانيکا کار ميکنند ياد بگيريم. منظورم اين است که برای اصلاح يک خبر يا شکايت نسبت به يک موضوع که عبارت است از اطلاعات غلطي که آسوشيتدپرس دربارهی ايرانيکا منتشر کرده نرفتهاند سر و صدا راه بيندازند و بمب گوگلي درست کنند. رفتهاند يک وکيل گرفتهاند و از مجاری حقوقي با موضوع برخورد کردهاند. همانطوری هم که احسان يارشاطر توضيح داده کمي دير جواب دادهاند اما دليلش همين بوده که نامهی اعتراض را از طريق وکيل نوشتهاند. خوب اين همه زماني را که وبلاگ نويسها صرف اعتراض کردن و مقاله نوشتن برای اعتراض به فيلم 300 کردهاند را بر مبنای ساعت کاری حساب کنيد ببينيد با پولش ميشد رفت و از مجرای حقوقي اعتراض کرد، حالا واقعأ اگر قابل اعتراض کردن باشد يک موضوعي. خيلي واقعأ عذرخواهي بابت اين که مينويسم اما اين که بمب گوگلي درست کنيم درست شبيه به همين شعار دادنهاييست که توی مراسم رسمي يک نفر مدام از پشت بلندگو يک چيزی در محکوميت همهی عالم و آدم ميگويد و باقي هم تکرار ميکنند. 30 سال است اهل حکومت جمهوری اسلامي و خود ما مردم، همهی دنيا را بستهايم به بد و بيراه، نتيجهاش اين شده که ديگر حرف حسابمان را هم باور نميکنند. واقعأ اگر آن تدبير بمب گوگلي را ميپسنديد حرفي نيست، بلاخره هر کسي يک علاقهای دارد که محترم هم هست، اما تمرين دموکراسي ميتواند اين مدلي هم باشد که با روشهای حقوقي ِ اعتراض کردن هم آشنا بشويم.
اما آن نکتهی دومش اين است که تا جايي که يادم هست يکي از کساني که دربارهی تغيير اسم ايران به پرشيا نظر مثبت داشته خود احسان يارشاطر است و منطقش هم اين بوده که با اين اسم ميشود تاريخ کشور را به موجوديت جغرافيايي فعلياش مرتبط کرد که برای غير ايرانيها دو موجوديت جداگانه فرض ميشود. اگر اين موضوع درست باشد پس چرا اسم اين فرهنگنامهای را که خود يارشاطر مدير آن است گذاشتهاند "ايرانيکا"؟
نظرات