پوکي استخوان!! چه عرض کنم
خواستم يک چيزی را بدون مقدمه بنويسم بعد فکر کردم لابد به نظرتان ميرسد رفته بودم باغ وحش. واقعأ باغ وحشي در کار نبود و خودم هم برای اين که مطمئن بشوم رفتم با لطايف الحيل از همان عنصر مربوطه سؤال کردم. برای همين هم اين را که مينويسم کاملأ خاطرم جمع است که درست است. فقط عکس نميگذارم که به هر حال بدآموزی نشود.
امروز يک ميهمانيکوچکي در دانشکده داشتيم برای يکي از پروفسورهايي که روی موضوع پوکي استخوان کار ميکند و چون دارد برای 9 ماه ميرود فرانسه چون يک جايزهای گرفته در همين کارهايي که ميکند برای همين هم يک ميهماني داده بود که هم جايزه را اعلام کند و هم رفتنش را.
همانطوری که نوشتم تخصص اين حضرت والا در پوکي استخوان است گرچه من فکر ميکنم ايشان بهتر بود خودش را وقف ميکرد برای تحقيقات در زمينهی پوکي مغز.
يکي از همين آدمهايي که توی مراسم کنار من ايستاده بود گفت ميداني همين ايشان چند تا بچه دارد؟ گفتم نه. گفت هشت تا. گفتم خوب توی فاميل ما از اين بيشترش هم هست. گفت اين يک کمي خندهدار است داستانش و داستان را گفت.
اين آقا و همسرشان دو تا بچه داشتهاند. بعد هوس بچهی بيشتر ميکنند و از قضا دو قلو ميخواستهاند. رفتهاند سراغ IVF و با لقاح ازمايشگاهي و سه قلو دار شدهاند. خوب حالا تعداد بچهها رسيده به 5 تا. از قرار يک مدتي بعد باز ميزند به رگشان که باز بچهدار بشوند. اين بار هم تقاضای دو قلويي داشتهاند. درست حدس زديد. همان داستان IVF و باز يک سه قلوی ديگر. و تعداد ميرسد به 8 بچه که دو تا سه قلو و دو تا تکي.
اين را که شنيدم داشتم قهوه و کيک ميخوردم تقريبأ در حال خفه شدن بودم چون اين مدل بچهدار شدن را فقط ميشود برای کارهای آزمايشگاهي ازشان استفاده کرد يا مثلأ برای جلوگيری از انقراض يک گونهی جانوری. حالا شايد ايشان و همسرشان هم فکر کردهاند دارند منقرض ميشوند.
اين داستان بکلي باور نکردني بود برای همين هم با مکافات تمام خودم را به يک بهانهای رساندم به طرف مربوطه و البته با حفظ فاصله و به سبک خبرنگارها از ايشان پرسيدم حالا خانواده را هم ميبری برای اين 9 ماه؟ گفت آره خوب سه قلوها که هنوز خيلي بزرگ نيستند و اون دو تا بزرگه هم دوست دارند بيايند. لابد با وانت ميروند فرانسه.
حالا جناب ايشان چطور موضوع پوکي مغز را ول کرده و دارد روی پوکي استخوان کار ميکند همينش مرا کشته!
امروز يک ميهمانيکوچکي در دانشکده داشتيم برای يکي از پروفسورهايي که روی موضوع پوکي استخوان کار ميکند و چون دارد برای 9 ماه ميرود فرانسه چون يک جايزهای گرفته در همين کارهايي که ميکند برای همين هم يک ميهماني داده بود که هم جايزه را اعلام کند و هم رفتنش را.
همانطوری که نوشتم تخصص اين حضرت والا در پوکي استخوان است گرچه من فکر ميکنم ايشان بهتر بود خودش را وقف ميکرد برای تحقيقات در زمينهی پوکي مغز.
يکي از همين آدمهايي که توی مراسم کنار من ايستاده بود گفت ميداني همين ايشان چند تا بچه دارد؟ گفتم نه. گفت هشت تا. گفتم خوب توی فاميل ما از اين بيشترش هم هست. گفت اين يک کمي خندهدار است داستانش و داستان را گفت.
اين آقا و همسرشان دو تا بچه داشتهاند. بعد هوس بچهی بيشتر ميکنند و از قضا دو قلو ميخواستهاند. رفتهاند سراغ IVF و با لقاح ازمايشگاهي و سه قلو دار شدهاند. خوب حالا تعداد بچهها رسيده به 5 تا. از قرار يک مدتي بعد باز ميزند به رگشان که باز بچهدار بشوند. اين بار هم تقاضای دو قلويي داشتهاند. درست حدس زديد. همان داستان IVF و باز يک سه قلوی ديگر. و تعداد ميرسد به 8 بچه که دو تا سه قلو و دو تا تکي.
اين را که شنيدم داشتم قهوه و کيک ميخوردم تقريبأ در حال خفه شدن بودم چون اين مدل بچهدار شدن را فقط ميشود برای کارهای آزمايشگاهي ازشان استفاده کرد يا مثلأ برای جلوگيری از انقراض يک گونهی جانوری. حالا شايد ايشان و همسرشان هم فکر کردهاند دارند منقرض ميشوند.
اين داستان بکلي باور نکردني بود برای همين هم با مکافات تمام خودم را به يک بهانهای رساندم به طرف مربوطه و البته با حفظ فاصله و به سبک خبرنگارها از ايشان پرسيدم حالا خانواده را هم ميبری برای اين 9 ماه؟ گفت آره خوب سه قلوها که هنوز خيلي بزرگ نيستند و اون دو تا بزرگه هم دوست دارند بيايند. لابد با وانت ميروند فرانسه.
حالا جناب ايشان چطور موضوع پوکي مغز را ول کرده و دارد روی پوکي استخوان کار ميکند همينش مرا کشته!
نظرات