در قاب عکس استراليايي: بگم رئيسم بياد؟

اوايل هفته يک دختری از يک باشگاه ورزشي تلفن زد که يکي از دوستانت اسم تو را داده به عنوان دعوت به اين باشگاه و حالا تو مي‌تواني يک روز مجاني از امکانات باشگاه استفاده کني و اگر دوست داشتي عضو باشگاه بشوی. لباس‌های ورزشي‌ات را بياور و بيا. يک قراری گذاشتم برای بازديد که تا بروم چهار بار تغييرش دادم. حقيقتش باشگاه را پيش از اين هم ديده بودم ولي هر بار به خاطر گران بودنش و کمبود وقت امکان رفتن نداشتم. خلاصه که رفتم و مثل دو سه بار قبلي که باز دعوت شده بودم يک خروار فرم آورد که پرشان کنم. ديگر چشم بسته هم بلدم اين فرم‌ها را پر کنم. دختر يکي دو بار رفت و آمد و بلاخره با يک فرم جديد آمد و پرسيد:

دختر: اصلأ تا به حال عضو اين جور باشگاه‌ها بودی؟

من: آره. الان هم هستم توی دانشگاه.

دختر: چه ورزشي مي‌کني؟

من: شنا مي‌کنم و مي‌دوم.

دختر: خوب امکانات ما خيلي کامله شايد دوست داشته باشي باشگاه رو ببيني. ممکنه نظرت رو جلب کنه و عضو بشي.

من: حقيقتش اين باشگاه رو دو سه بار ديده‌ام. خيلي خوب است ولي متأسفانه من نه وقت استفاده دارم و نه با پولي که شما مي‌گيريد برايم جالب است که عضو بشوم. از امکانات دانشگاه بيشتر استفاده مي‌کنم که به وقت و پولم مي‌خورد.

دختر: حالا اگر قيمت بهتری پيشنهاد کنم حاضری بيايي عضو بشي؟

من: حتي اگر هفته‌ای 15 دلار هم باشد باز هم نه. بار قبلي يکي از همکاران خودت يک ساعت برايم حرف زد ولي به توافق نرسيديم. اگر نتيجه‌ی حرف زدن‌های‌مان را يک جايي نوشته بود شايد از دعوت کردنم منصرف مي‌شديد.

دختر: من اگر پيشنهاد کمتر از 15 دلار در هفته بدهم حاضری بيايي عضو بشي؟

من: ... ای بابا انگار به هر زور و زحمتي که هست بايد عضو باشگاه‌تان بشوم. باور مي‌کني مدت‌ها بود از اين طرف‌ها رد نشده بودم؟ مسير رفت و آمدم هم نمي‌خورد که بيايم اينطرف. پول بدهم بعد نيايم خيلي مسخره مي‌شود که.

دختر: تو عضو باشگاه بشو بعد مي‌نشينيم برنامه ريزی مي‌کنيم برايت که چه وقت‌ها بيايي. اصلأ صبح‌ها ساعت 5/5 بيا ورزش کن. زودتر از اين که نمي‌روی دانشگاه، نه؟

من: ببين من گريه‌ام گرفته ديگر. باور کن اين چند باری که قرارمان را عوض کردم به نظرم آمد ديگر زنگ نمي‌زنيد. ببين خيلي باشگاه‌تان خوب است، مبارک‌تان باشد ولي من پول ندارم.

دختر: ببين من تازه آمده‌ام توی اين باشگاه کار کنم اما با آدم‌های سر سخت‌تر از تو هم کار کرده‌ام. بلاخره هزار تا راه هست که بتواني عضو اينجا بشوی، ما تازه درباره‌ی دو سه راهش با هم حرف زده‌ايم.

من: خوب تو بلاخره چطور رضايت مي‌دهي من پول ندارم برای عضويت؟

دختر: ... گفتي کمتر از 15 دلار! 14 دلار در هفته چطور است؟ حق عضويت هم که 100 دلار است تبديلش مي‌کنم به 50 دلار. يک کيف با کلي وسيله‌ی مربوط به باشگاه هم مي‌دهم.

من: نه.

دختر: الان يک آب پرتقال برايت مي‌آورم.

من: آب پرتقال برای چي؟

دختر: خوب داريم برنامه ريزی مي‌کنيم ديگه. يک چيزی بخوريم بعد ادامه بدهيم ... (و رفت).

من: .. ببين ...

دختر: ... عالي، من از اين آب پرتقال‌ها خيلي دوست دارم ... هر روز که مي‌آيي برای ورزش کردن دو دلار بنداز توی اون دستگاه، يکي از اين آب پرتقال‌ها رو بگير ... برای سلامتي خوبه.

من: کي گفته من ميام باشگاه که آب پرتقال هم بخرم.

دختر: ... خوب 14 دلار هم نه! 13 دلار در هفته با 40 دلار حق عضويت. اين 40 دلار رو يک بار مي‌دی.

من: نه. برای من زياده.

دختر: ... آب پرتقال بخور ...

من: عضويت زوری نديده بودم.

دختر: ... آب پرتقال برای سلامتي خوبه، بخور تا بهت بگم ... خوب، 13 دلار در هفته با 20 دلار حق عضويت، موافقي؟

من: نه. ببين من اينروزا همه‌اش شنا مي‌کنم، شما که استخر نداريد که؟

دختر: ...خوب برای اون هم يک برنامه ريزی مي‌کنيم.

من: لابد برای عضو شدن من يک استخر هم مي‌سازيد. بابا تو ديگه چه فروشنده‌ای هستي! ببين من خيلي کار دارم بايد بروم.

دختر: کجا؟ مي‌خوام باشگاه رو بهت نشون بدم.

من: باشگاه رو ديده‌ام قبلأ.

دختر: 13 دلار در هفته با يک 15 دلار حق عضويت با شنای مجاني.

من: شنای مجاني از کجا آوردی؟

دختر: پس قبول! توی قرارداد نوشتم 13 دلار هفتگي با 15 دلار حق عضويت که ‌يک بار مي‌دی. با يک کيف، يک کلاه، يک قمقمه‌ی آب، يک کيسه‌ی جا کفشي که خيلي معرکه‌س، با يک گوشي برای موسيقي گوش دادن. با شنا.

من: ... اين شنا رو از کجا آوردی؟ ببين اصلأ مسير اين باشگاه شما به من نمي‌خورد.

دختر: خوب هر ماه بهت 4 تا کارت مجاني مي‌دم که بتوني بری شعبه‌های ديگه‌ی باشگاه که توی مسيرت هستند. يک کارت مجاني استخر هم مي‌دم که مال يک باشگاه ديگه‌‌مون هست. مگه نمي‌گي شنا مي‌کني خوب حالا که داره زمستون مي‌شه برو همين باشگاه ما که استخر سرپوشيده‌ داره.

من: بابا تو اصلأ خيلي فروشنده‌ی عجيبي هستي. اصلأ کي گفت قرارداد بنويسي؟ من الان پول ندارم بهت بدم برای همين حق عضويت و چيزای ديگه.

دختر: خوب حالا پول نده. برات دو هفته مجاني مي‌نويسم که قراردادت از دو هفته ديگه شروع بشه. تا دو هفته ديگه همه چيز مجاني. امضا کن ...

من: ... حالا اگه امضا نکنم لابد رئيست رو خبر مي‌کني بياد برام عربي هم برقصه!

دختر: ... اَه خوب شد گفتي، اين پسره، همين رئيسمون، اصلأ افريقاييه، يک رقصي داره که نگو ... بگم بياد؟

من: يعني بياد برقصه برام؟

دختر: نه با هم آشنا بشين. بلاخره تو عضو جديد باشگاه هستي شايد دوست داشته باشي رئيس باشگاه بياد ازت تشکر کنه ... حالا تا تو امضا مي‌کني برم کيف و وسايلت رو بيارم.

من: ... من گريه‌ام گرفته ...

دختر: ... اين هم وسايلت. خيلي به باشگاه Fitness First خوش آمدی. مي‌دوني که کمد برای وسايلت هست فقط بايد يک 2 دلاری بندازی توی جا کليدی‌ش که که کليدش رو بتوني دربياری. 2 دلاری داری باهات؟

من: ... نه ...

دختر: بيا اين هم يک 2 دلاری. آب پرتقال مي‌‌خوای؟ ... بگم رئيسم بياد؟ ... خيلي خوشحالي، نه؟

من: ... نه ... آره ...
.
.
.
.

نظرات

پست‌های پرطرفدار