ابطحي آدم را از اصلاح طلبها بيزار ميکند
البته که کار روزنامهی يعديوت آهارانت که مصاحبهای به اسم خاتمي را منتشر کرده کار غير اخلاقي ست و نشان ميدهد روزنامهنگارش هم اصلأ اهل سياست در ايران نميشناسد. لابد يعديوت آهارانت هم مثل کيهان خودمان است ديگر. اما انصافأ اين تعريف کردنهای ابطحي از خاتمي هم چيزی از تعريف کردنهای دور و بریهای احمدی نژاد از او کم ندارد.
ابطحي نوشته که: "معلوم است سفر بسیار موفقی آقای خاتمی در داووس داشته که به این شکل مسخره و با سرعت دست به کار شده اند". از کجا معلوم است؟ ميدانيد اين حرف از سر بي فکریست که هر چيزی که هر آدمي در مخالفت با خاتمي دربارهاش بگويند پيش چشم ابطحي نشاندهندهی موفقيت اوست. خوب بر عکسش هم لابد معنا دارد که هر چيزی دربارهی موفقيتش بگويند يعني خيلي خرابي به بار آورده؟ مگر همين الان خود ابطحي دربارهی احمدی نژاد همين حرفها را نميزند که هر خرابي که به بار ميآورد اطرافيانش برايش هورا ميکشند؟
ابطحي خودش همين عيبها را روی دولتيهای فعلي ميگذارد اما به خودش که ميرسد يادش ميرود. آنوقت مدام نصيحت ميکند که روضه خوانها بايد حرف درست تحويل مردم بدهند و علما بايد چنين کنند و مردم چنان کنند.
آخر ايشان که در سوييس نبوده از کجا متوجه شده که سفر خاتمي خيلي موفق بوده که حالا روزنامهی اسرائيلي خواسته کام او را تلخ کند؟ حرف بيحساب زدن برای آدمي که دارد چپ و راست نسخه برای مردم ميپيچد که دينداری به سر و صدا کردن نيست خيلي بايد سختتر از اينها باشد.
به همين منوال که باشد نبايد تعجب کرد که چرا مردم حکومت را غريبه ميدانند. وقتي ابطحي چشمش را ميبندد و از خاتمي تعريف ميکند حتي اگر يک استثنا هم در تکذيب حرفش وجود داشته باشد ديگر نميشود به حرف او اعتماد کرد. همين الانش هم تا دربارهی خاتمي مينويسد آدم را ياد مريدها و نوچهها مياندازد که مريد و آقایشان هميشه و همه جا حق بلافصل است.
حالا ابطحي که به مناسبت همين مقاماتي که در حکومت و سياست داشته لابد پيش چشم خودشانيها خيلي منورالفکر جلوه ميکند اما انصافأ با اين مدل حرفهايي که ميزند هيچ جای تفاوتي ميان گروهي که او به آن تعلق دارد با گروه احمدی نژاد نگذاشته. همه از هم تعريف ميکنند همينطور از روی هوا.
از قول خودش مينويسم که: "کاش کسی توضیح می داد که چه کسی می خندد، چه کسی دارد گریه می کند و چه کسی سرفه".
اين حرفهای بي سند ابطحي آدم را از اصلاح طلبها هم بيزار ميکند.
ابطحي نوشته که: "معلوم است سفر بسیار موفقی آقای خاتمی در داووس داشته که به این شکل مسخره و با سرعت دست به کار شده اند". از کجا معلوم است؟ ميدانيد اين حرف از سر بي فکریست که هر چيزی که هر آدمي در مخالفت با خاتمي دربارهاش بگويند پيش چشم ابطحي نشاندهندهی موفقيت اوست. خوب بر عکسش هم لابد معنا دارد که هر چيزی دربارهی موفقيتش بگويند يعني خيلي خرابي به بار آورده؟ مگر همين الان خود ابطحي دربارهی احمدی نژاد همين حرفها را نميزند که هر خرابي که به بار ميآورد اطرافيانش برايش هورا ميکشند؟
ابطحي خودش همين عيبها را روی دولتيهای فعلي ميگذارد اما به خودش که ميرسد يادش ميرود. آنوقت مدام نصيحت ميکند که روضه خوانها بايد حرف درست تحويل مردم بدهند و علما بايد چنين کنند و مردم چنان کنند.
آخر ايشان که در سوييس نبوده از کجا متوجه شده که سفر خاتمي خيلي موفق بوده که حالا روزنامهی اسرائيلي خواسته کام او را تلخ کند؟ حرف بيحساب زدن برای آدمي که دارد چپ و راست نسخه برای مردم ميپيچد که دينداری به سر و صدا کردن نيست خيلي بايد سختتر از اينها باشد.
به همين منوال که باشد نبايد تعجب کرد که چرا مردم حکومت را غريبه ميدانند. وقتي ابطحي چشمش را ميبندد و از خاتمي تعريف ميکند حتي اگر يک استثنا هم در تکذيب حرفش وجود داشته باشد ديگر نميشود به حرف او اعتماد کرد. همين الانش هم تا دربارهی خاتمي مينويسد آدم را ياد مريدها و نوچهها مياندازد که مريد و آقایشان هميشه و همه جا حق بلافصل است.
حالا ابطحي که به مناسبت همين مقاماتي که در حکومت و سياست داشته لابد پيش چشم خودشانيها خيلي منورالفکر جلوه ميکند اما انصافأ با اين مدل حرفهايي که ميزند هيچ جای تفاوتي ميان گروهي که او به آن تعلق دارد با گروه احمدی نژاد نگذاشته. همه از هم تعريف ميکنند همينطور از روی هوا.
از قول خودش مينويسم که: "کاش کسی توضیح می داد که چه کسی می خندد، چه کسی دارد گریه می کند و چه کسی سرفه".
اين حرفهای بي سند ابطحي آدم را از اصلاح طلبها هم بيزار ميکند.
نظرات