آبميوه
اگر اهل کسب و کار بودم با اين اختراع تازهام که همينطور دارد مشتری جلب ميکند کلي دکانم شلوغ ميشد. حالا البته که حسن و عسل همينطور مشغول انرژی دادن هستند، ولي خدايياش اختراع بدی از آب درنيامده.
اختراع مورد نظر در واقع توليد يک آبميوهایست که اگر برويد بيرون بخريد خيلي راحت 20 دلار بايد پول بدهيد بابت يک ليوانش. حالا 20 دلار هم ندهيد 10 دلار که ميدهيد. اين را هم که ندهيد ديگر از 5 دلار پائينتر نميشود.
افرادی که اين آبميوه را سر صبح با صبحانه ميخورند اصلأ رنگ و رویشان باز ميشود. پزشک دربار هم تأئيد فرموده که علاج هزار درد بيدرمان است، از نقرس گرفته تا غمباد.
حالا مينويسم بلکه اگر هوس کرديد آمديد صبحانه خوری قبل از آمدن بدانيد چهها در آبميوه هست.
يک سيب، يک پرتقال، يک موز، گاهي هم دو تا. چند حبه انگور، يک فروند کيوی، مثل امروزی که بود يک گلابي، يک قاچ طالبي، و دست آخر شير به قدر دو سه ليوان. يعني هر چقدر که ميشود شير اضافه ميکنيم. حالا اگر ميلتان کشيد کفش و لباستان را هم بريزيد توی مخلوط کن و دگمه را بزنيد.
شيرين و سيامک هم که قبلأ با همين آبميوه آشنايي به هم زدهاند منتها در مدل آن روز يک گوجه فرنگي و يک خيار هم اضافه کرديم به محتويات مخلوط کن چون فردايش قرار بود بروند مسافرت و بنا گذاشتند که يخچالشان را خالي کنند.
به هر حال آبميوهی جديد دارد راهش را به طرف همگاني شدن باز ميکند.
حالا اگر يک روز آمديد برای صبحانه خوردن اينطرفها متوجه ميشويد با يک ليوان از اين اختراع تا دمدمای عصر هم گرسنهتان نميشود. حالا البته ضمانتي در کار نيست تا عصر ولي خوب نهار را عجالتأ با تأخير ميخوريد.
در ضمن از اهالي Gold Coast هم دعوت ميشود برای صبحانه خوری. پويا و شهره و فرخ (کدخدا) هم از ملبورن تشريف بياورند خوشحال ميشويم.
در انتها به يک اهل فيزيک هم سفارش کرديم با همين روش بزند به مراسم صبحانه خوری که فعلأ خبری نيست از نتيجهی کارش.
اختراع مورد نظر در واقع توليد يک آبميوهایست که اگر برويد بيرون بخريد خيلي راحت 20 دلار بايد پول بدهيد بابت يک ليوانش. حالا 20 دلار هم ندهيد 10 دلار که ميدهيد. اين را هم که ندهيد ديگر از 5 دلار پائينتر نميشود.
افرادی که اين آبميوه را سر صبح با صبحانه ميخورند اصلأ رنگ و رویشان باز ميشود. پزشک دربار هم تأئيد فرموده که علاج هزار درد بيدرمان است، از نقرس گرفته تا غمباد.
حالا مينويسم بلکه اگر هوس کرديد آمديد صبحانه خوری قبل از آمدن بدانيد چهها در آبميوه هست.
يک سيب، يک پرتقال، يک موز، گاهي هم دو تا. چند حبه انگور، يک فروند کيوی، مثل امروزی که بود يک گلابي، يک قاچ طالبي، و دست آخر شير به قدر دو سه ليوان. يعني هر چقدر که ميشود شير اضافه ميکنيم. حالا اگر ميلتان کشيد کفش و لباستان را هم بريزيد توی مخلوط کن و دگمه را بزنيد.
شيرين و سيامک هم که قبلأ با همين آبميوه آشنايي به هم زدهاند منتها در مدل آن روز يک گوجه فرنگي و يک خيار هم اضافه کرديم به محتويات مخلوط کن چون فردايش قرار بود بروند مسافرت و بنا گذاشتند که يخچالشان را خالي کنند.
به هر حال آبميوهی جديد دارد راهش را به طرف همگاني شدن باز ميکند.
حالا اگر يک روز آمديد برای صبحانه خوردن اينطرفها متوجه ميشويد با يک ليوان از اين اختراع تا دمدمای عصر هم گرسنهتان نميشود. حالا البته ضمانتي در کار نيست تا عصر ولي خوب نهار را عجالتأ با تأخير ميخوريد.
در ضمن از اهالي Gold Coast هم دعوت ميشود برای صبحانه خوری. پويا و شهره و فرخ (کدخدا) هم از ملبورن تشريف بياورند خوشحال ميشويم.
در انتها به يک اهل فيزيک هم سفارش کرديم با همين روش بزند به مراسم صبحانه خوری که فعلأ خبری نيست از نتيجهی کارش.
نظرات