راديو برای نوشتن، راديو برای شنيدن

دانشکده‌ی موسيقي، يا در واقع مدرسه‌ی موسيقي، يک روزهايي کنسرت برگزار مي‌کند که عمده‌ی نوازندگانش دانشجويان خود دانشکده هستند. اما گاهي‌ هم استادهايي که به عنوان مدعو برای يک نيمسال مي‌آيند تدريس موسيقي انجام بدهند نوازندگان کنسرت هستند. گاهي‌ تکنوازی و گاهي چند نوازی.

يکي از ابتکارهای خيلي جالبي که در کنار اين کنسرت‌های دانشجويي وجود دارد اين است که شبکه‌های راديويي به عنوان ميزبان از يک استاد موسيقي دعوت مي‌کنند که يک نيمسال را بيايند توی يک دانشگاه درس بدهند و بعد هم مراسم کتسرت دانشگاهي و چند کنسرت حرفه‌ای برگزار مي‌کنند و از راه فروش بليت کنسرت‌های حرفه‌ای بخشي از هزينه‌‌ای را که برای استاد مورد نظر انجام داده‌اند جبران مي‌کنند. ضمن اين که روابط‌شان را با دانشگاه‌ها هم حفظ مي‌کنند. البته خود اين داستان دعوت از استادها برای تمام شرکت‌ها و سازمان‌های خصوصي يک جور استفاده از تخفيف مالياتي هم هست چون هر بار که اين‌ها يک کار آموزشي يا کمک آموزشي انجام بدهند تمام هزينه‌های مرتبط با آن فعاليت از پرداخت ماليت معاف مي‌شود.

نکته‌ی جالب يا مثلأ زيرکانه‌اش هم اين است که کلي از هزينه‌های غير مرتبط با آن استاد مدعو را هم توی فهرست خدمات مرتبط مي‌گنجانند و يک باره از بخشودگي ‌مالياتي قابل توجهي استفاده مي‌کنند. گرچه برای اين کار از همان اول سال شروع مي‌کنند به کندن چاه هزينه و خيلي از مخارج ساليانه‌‌شان را به اسم مثلأ تلاش برای دعوت از استاد يا پيدا کردن آدم مرتبط با نيازهای دانشگاه مي‌نويسند که آن آخر خيلي هم بي ربط از آب درنيايد. البته هم دولت داستان اصلي را مي‌داند، هم دانشگاه و هم خود شرکت دعوت کننده، استاد مربوطه هم همان اول کار که يک شرکتي از او دعوت مي‌کند برای سخنراني يا درس دادن يک کمي سبک و سنگين مي‌کند که آيا مي‌ارزد که برود چند روز از کار و زندگي‌اش دور بشود و بزند به تفريح يا نه! بعضي وقت‌ها هم پذيرش دعوت را مشروط مي‌کنند به اين که همسر و بچه‌های‌شان هم بيايند، که معمولأ آنقدرها خرج برنمي‌دارد چون خود شرکت‌های دعوت کننده اساسأ از همان اول سال چاه را يک جوری مي‌کنند که سه تا استاد و خانواده‌های‌شان با هم بروند تويش.


چند روز پيش که يکي از اين کنسرت‌ها بود همينطور که مشغول گوش دادن بودم به فکرم آمد که توی ايران که اصولأ خيلي از اين فکرها پا نمي‌گيرد که مثلأ دم و دستگاه راديو بردارد گاهي توی تالارهای شهرهای مختلف مسابقه‌ی موسيقي ترتيب بدهد و از ثمره‌اش که همان توليد محتوای برنامه سازی‌ست استفاده کند. به نظرم تا خبرش را اعلام کنند به اسم ضديت با زمين و زمان اصلأ همه‌ی تومار راديو را مي‌پيچند به هم.

اما خيلي خوب بود اگر مثلأ راديو زمانه مي‌توانست يک ارکستر کوچک راه بيندازد و گاهي همين ارکستر را به مناسبت‌های مختلف و مثلأ در ترکيب با ارکسترهای بزرگتر معرفي کند. خوب البته ممکن است همين اول کار خيلي هم آسان نباشد اما اصولأ توليد محتوای فرهنگي برای يک دستگاه رسانه‌ای مثل راديو توسط خود همان دستگاه رسانه‌ای مهم‌ است. منظورم اين است که مثلأ اهل مديريت راديو زمانه بايد همين حالا راه بيفتند و محصول فرهنگي خودشان را در بخش موسيقي توليد کنند. اتفاقأ کالای موسيقي در رسانه‌ای مثل راديو به مراتب با ارزش‌تر از کلام است چون کلام راديويي در محدوده‌ی زماني خودش قابل قبول است و بعد از آن قابل استفاده نيست، در حالي‌ که موسيقي را مي‌شود بارها و بارها استفاده کرد.

من چند باری گذارم به راديوهای کوچک محلي در همين بريزبن افتاده و معمولأ آگهي برنامه‌های موسيقي‌شان را هم که از طريق ايميل برای همه مي‌فرستند مي‌گيرم. گاهي همين راديوهای کوچک محلي کارهای جالبي مي‌کنند، مثلأ استعدادهای محلي را به جامعه‌ی کوچک خودشان و بعد به جامعه‌ی بزرگتر معرفي مي‌کنند. برگزاری برنامه‌های زنده‌ی موسيقي هم جزو کارهای هر ماه‌شان هست و گاهي محل توجه آدم‌هايي‌ست که به دنبال موسيقي متفاوت مي‌گردند، که کم هم نيستند.

به نظرم رسيد برای اهل راديو زمانه بنويسم که خيلي خوب است اگر شروع کنند به دست و پا کردن يک ارکستر کوچک به اسم خودشان و از راه اجرای برنامه و فروش آثار موسيقي‌شان با جامعه‌ی مخاطبان‌شان ارتباط برقرار کنند. خيلي هم لازم به گفتن نيست که تا هنر مردم از فيلتر دم و دستگاه عريض و طويل راديو و تلويزيون ايران که هزار جور شورای ريز و درشت موسيقي دارد رد بشود هزاران استعداد موسيقي تلف مي‌شوند و علاقمندان به موسيقي هم چيزی عايدشان نمي‌شود.

راديو ابزار خوبي برای تربيت نويسنده نيست، چون نويسنده بايد کتاب بخواند تا راه نوشتن را پيدا کند، حالا البته آيه هم نيامده که راديو هيچ نقشي در نويسنده شدن آدم‌ها بازی نمي‌کند اما اصل موضوع در ياد گرفتن تکنيک نوشتن است که پايه‌اش خواندن منابع است. بر عکس، راديو برای تربيت و کشف استعدادهای موسيقي ابزار خوبي‌ست چون بخش عمده‌ای از ياد گرفتن موسيقي يا اصولأ ذائقه‌ی موسيقي پيدا کردن شنيدن موسيقي‌ست، گرچه برای اين قسمت هم هيچ آيه‌ای نازل نشده.

نظرات

پست‌های پرطرفدار