امتحان موسيقي

اين آخر هفته‌ای بايد از دو تا دانشجوی دانشکده‌ی علوم تربيتي امتحان مي‌گرفتم. هم امتحان و هم دانشجوها هر دو واقعأ تازگي داشتند.

اول اين که موضوع امتحان آموزش موسيقي بود. در واقع چون يک بخش مهمي از درس‌های مدارس استراليا مربوط است به ورزش و موسيقي برای همين هم در رشته‌های دانشگاهي مرتبط با آموزش و علوم تربيتی هم درس‌هايي مي‌گذارند که معلم‌ها را با مواد درسی موسيقي و ورزش آشنا کنند.


اما اين امتحاني‌ که گرفتم يک کمي ساز اند ضربي بود ولي آن قسمت عجيب‌ترش را اول مي‌گويم.


قسمت عجيب‌ترش اين بود که چند دقيقه مانده به امتحان يک خانمي نسبتأ مسني آمد و نشست پشت يکي از ميزها. خوب اين جا مردم در همه جور سن و سالي مي‌روند دانشگاه، بنابراين وجود دانشجويي به سن آن خانم هم خيلي عجيب نبود. گفتم آماده‌ی امتحان دادن هستي؟ گفت من نيامدم برای امتحان. گفتم پس برای چي آمدی؟ گفت من به خاطر يک دانشجويي آمدم که ناشنواست و برای 10 دقيقه‌ی اول امتحان که ممکن است دانشجو سؤال داشته باشد مي‌مانم که اگر او سؤالي داشت يا تو خواستي چيزی بگويي برای دو طرف ترجمه کنم.

خيلي جالب بود برايم که چطور دانشجوی ناشنوا مي‌تواند موسيقي را بشناسد، آنقدری که بنشيند و امتحان موسيقي بدهد.

بعد که دانشجو که دختر هم بود آمد و امتحان شروع شد چند جمله‌ای از طريق همان خانم و با زبان اشاره رد و بدل کرديم و دانشجوی ناشنوا نشست به امتحان دادن.


يک جاهايي از امتحان، هر دو دانشجو ريتم قطعه‌ را با ضرب گرفتن روی ميز دنبال مي‌کردند و خيلي هم جالب بود که دانشجوی ناشنوا همانقدر درست ريتم مي‌گرفت که آن يکي. البته مي‌دانم که مي‌شود از روی فرکانس به يک حدی از درک موسيقي رسيد ولي تا جايي که بشود همين درک موسيقايي را به عنوان معلم به شاگردان درس داد خوب البته حرف تازه‌ای بود برایم چون هر دوی دانشجوها قرار است بعدها معلم بشوند.

نظرات

پست‌های پرطرفدار