ملانصرالدين در سفارت ايران در استراليا

اصلأ آدم هاج و واج مي‌ماند از اين همه خرابي در دستگاه‌های اجرايي و اداری جمهوری اسلامي. جدأ برای هر آدمي که تعريف کنيد يا اصلأ يکي از اين گرفتاری‌ها به سر خودتان بيايد، نه ديگران و نه خودتان باورتان نمي‌شود که چطور ممکن است که بلاخره اين همه خرابي يک جايي متوقف نشود! همينطور ادامه دارد ...

تازگي‌ها يک نوزاد به جمع ما اضافه شده. والدين اين نوزاد تصميم گرفته‌اند بروند ايران که خانواده‌های‌ پدری و مادری نوه‌شان را ببينند. چون والدين تبعه‌ی استراليا شده‌اند، بنابراين بايد برای نوزادشان گذرنامه‌ی استراليايي بگيرند. رفته‌اند فرم پر کرده‌اند و پول هم داده‌اند و بعد از يک هفته گذرنامه‌ی استراليايي نوزاد را فرستاده‌اند برای‌شان.

از اين طرف چون به هر حال برای سفر به ايران بايد از گذرنامه‌ی ايراني استفاده کرد و اسم نوزاد بايد در گذرنامه‌ی ايراني مادرش ثبت بشود بنابراين طبق دستورالعمل سفارت ايران در کنبرا که روی وبسايت‌شان هست فرم پر کرده‌اند و با پول فرستاده‌اند برای سفارت. حالا از اينجا به بعد اصل داستان شروع مي‌شود که واقعأ جوک است که همراه با تصاوير مرتبط مي‌خوانيد و مي‌بينيد.

والدين اسم بچه را نوشته‌اند به فارسي و انگليسي، و با تمام مدارک بيمارستاني که اسم بچه را به زبان انگليسي نوشته بودند و اصولأ بر مبنای همين هم گذرنامه‌ی استراليايي برايش صادر کرده‌اند، فرستاده‌اند برای سفارت ايران. مدارک رسيده است به سفارت ايران در کنبرا و عزيزان دل برادر هم نام فاميل فارسي و هم انگليسي‌ بچه را عوضي نوشته‌اند. گذرنامه رسيده به دست خانواده و ديده‌اند که فاميل را عوضي‌ نوشته‌اند. بعد از مکافات و عذاب اليمي که برای تماس تلفني با سفارت متحمل شده‌اند که خدا نصيب دشمن‌تان هم نکند همان عزيز دل برادری که آنجا مشغول فتوحات بين‌المللي‌ هستند گفته‌اند گذرنامه را بفرستيد تا اصلاح کنيم.

گذرنامه را فرستاده‌اند با پست سفارشي، يعني با پرداخت پول بيشتر. حضرات برداشته‌اند با خودکار روی نوشته‌ی خودشان را قلم گرفته‌اند و در مرحله‌ی بعد، که اصلأ آدم گريه‌اش مي‌گيرد، نام فاميل انگليسي را درست نوشته‌اند ولي باز برای قسمت فارسي‌اش يک فاميل جديد از خودشان اختراع کرده‌اند. يعني واقعأ آدم گريه‌اش مي‌گيرد که اين حضرتي که فاميل بچه‌ را به انگليسي تايپ کرده چطور توانسته يک فاميل فارسي متفاوت برايش بنويسد؟ اصلأ به نوشته‌ی خودش هم نگاه نکرده ببيند چه فاميلي به انگليسي نوشته! با آن مدل خط خوردگي که اين همه هم مدام روی اسناد اداری مي‌نويسند که خط خوردگي نداشته باشد وگرنه تحت پيگرد قرار مي‌گيريد! خودتان ببينيد که باورتان بشود.

. ضمنأ حضرات يک متني را مي‌نويسند برای نشان دادن اين که اشکال از خودشان بوده که سر تا پايش غلط است، خودتان ببينيد که باورتان بشود. مثلأ ببينيد به جای TWO نوشته‌اند TOW. يا برای چسباندن S به آخر Printer از علامت " استفاده کرده‌اند. اصلأ معرکه‌ای‌ست! اين‌ غلط‌های املايي مربوط سفارت ايران در استرالياست نه روی در و ديوار شهرهای خودمان در ايران. حالا جالبش اين است که توی سفارت نوشته‌اند اشتباهي که در صفحه‌ی 2 گذرنامه رخ داده مربوط است به پرينتر، در حالي که اصلأ اشکال در صفحه‌ی 4 و 5 بوده. صفحه‌ی 2 مربوط است به مشخصات صاحب اصلي گذرنامه که هماني بوده که از همان ايران صادر شده. بنا به متن همين بابايي که گذرنامه را مثلأ خواسته درست کند همان مشخصات صفحه‌ی 2 هم غلط است. واويلاااااا ...! اصلأ آدم شک مي‌کند که چطور اين آدم‌ها را برای کار در سفارت انتخاب مي‌کنند؟

خوب والدين بچه اين بار هم باز با مکافات توانسته‌اند با سفارت تماس بگيرند که اين چه وضعي‌ست که باز اسم فاميل را عوضي نوشته‌ايد؟ و ضمن اين که از مدت‌ها پيش همه‌مان هم باخبر شده‌ايم از طريق يکي از همان اهل سفارت که اصولأ حضرات زحمتکش سفارت گوشي تلفن را نمي‌گذارند سر جايش و هر آدمي که مي‌خواهد شماره بگيرد همينطور مي‌کوبد به در بسته‌. تلفن را مشغول نگه مي‌دارند چون لابد حوصله‌ ندارند به آدم‌ها جواب بدهند.

خلاصه که بلاخره حدودهای آخر وقت اداری تماس برقرار مي‌شود و باز شکايت مي‌کنند که فاميل فارسي بچه را عوضي نوشته‌ايد و ضمنأ با اين خط خوردگي روی اسم ممکن است همان توی فرودگاه برای‌مان زحمت درست کنند لااقل با همان ماشين تايپ روی اشتباه را مي‌پوشانديد. آن عزيز دل برادر هم فرموده‌اند خوب اشکال را همينطوری خط مي‌زنند ديگر! انصافأ اين خط خوردگي را بايد قاب کنند بزنند توی دفتر آقای وزير امور خارجه و به کارمندشان هم مدال بدهند. نمونه‌ی اين دردسرهای مربوط به خط خوردگي توی فرودگاه تهران برای يکي از بچه‌های مقيم استراليا پيش آمده بود و همه‌ی گرفتاری هم زير سر سفارت بوده. خلاصه باز مي‌گويند گذرنامه را بفرستيد. باز مي‌فرستند.

بار سوم اصلأ همه‌اش جوک است. حضرات برمي‌دارند مثلأ خط خوردگي‌ها و اصلاحات را توضيح بدهند. اول يک بار مهر مي‌زنند توی گذرنامه، توی صفحه‌ی 22. عکسش را ببينيد. معلوم نيست آن بابايي که تايپ مي‌کرده خواب بوده يا داشته حرف مي‌زده، همينطور با چشم بسته تايپ کرده و در نتيجه نصف نوشته‌اش روی صفحه‌ی مربوطه نيست. و بلاخره از خواب بيدار شده و اين بار وسط صفحه‌ی بعد تايپ کرده و رايزن هم زيرش را مهر و امضا کرده. حالا خودتان غلط‌ املايي اين متن را ببينيد. Failure را نوشته Failre. تازه فارسي‌اش را ببينيد که اشکال را در تمام موارد نوشته‌اند اشگال.

حالا يک گذرنامه‌ای فرستاده‌اند برای والدين بچه که پر از خط خوردگي‌ست و غلط‌های املايي و از همه جالبتر اين که فاميل بچه‌ هم عوضي‌ نوشته شده هنوز.

اصلأ شگفت انگيز است که چقدر اين تشکيلات امور خارجه‌ی مملکت تويش آدم بيسواد هست؟ يعني اين همه دانشگاه‌ها دارند فارغ‌التحصيل زبان‌های خارجي مي‌دهند بيرون بلاخره چهار تا باسواد مورد تأييد حکومت توی‌شان نيست که يک کار اداری ساده را از اول تا آخرش را درست انجام بدهند؟ انصافأ آدم فکر مي‌کند تشکيلات سفارت ايران در استراليا را سپرده‌اند دست ملانصرالدين!

نظرات

پست‌های پرطرفدار