قوچ‌های مستي که به ايران مي‌روند

اين را جهت اطلاع‌تان مي‌نويسم که ببينيد سخنراني آقای احمدی نژاد در دانشگاه کلمبيا چه دستاورد گرانبهايي داشته بخصوص در حوزه‌ی حقوق اجتماعي.

يکي از معروفترين بازيکنان کريکت استراليا به نام Shane Warne از اين کشور مهاجرت کرده. به کجا؟ به ايران. حالا مي‌گويم چرا اين نوشته خيلي خفت بار است. خوب خيلي‌ها ايران را برای زندگي انتخاب مي‌کنند. اما دليل مهاجرت اين حضرتي که درباره‌اش نوشته‌اند و مثلأ به شوخي گفته‌اند که ايشان تا به حال گفتگوهايش را پنهاني با مقامات ايراني انجام داده بوده و حالا ناغافل اعلامش کرده اين است که احمدی نژاد اعلام کرده که توی ايران اصلأ همجنسگرا (يا به قول ايشان همجنس‌ باز) نداريم، وارن هم اعلام کرده که: "همه‌ی مي‌دانند هيچ آدمي دوجنسگراتر (Hetero) از من نيست" و اضافه کرده که: "من احساس مي‌کنم الان ديويد بکام هستم و تهران هم هاليوود است، همين است که به دنبال رفتن هستم".

از قول اين جناب وارن نوشته‌اند که: "آقای احمدی نژاد مرتب از نابودی اسرائيل حرف مي‌زند، او فقط مي‌خواهد آن‌ها را خراب‌شان کند، اين خيلي هيجان انگيز است. من هم همين احساس را در استراليا دارم و وقتي زمانش برسد دوست دارم خردشان کنم، بخصوص Adam Gilchrist را".

اين جناب Gilchrist کاپيتان تيم کريکت استرالياست و رکوردار امتياز در کريکت اين کشور و البته يهودی‌ست.

حالا اين‌ها را داشته باشيد تا بگويم.

سال گذشته وارن خودش را بازنشسته کرد اما در يکي از آخرين مسابقاتش رفته بود افريقای جنوبي. جناب ايشان يک روز يک اس ام اس مي‌فرستد برای يک نفر ديگر اما به خاطر اين که شماره را عوضي نوشته بوده اس ام اس مي‌رسد به دست همسرش. در نتيجه معلوم مي‌شود ايشان چند جای ديگر گرفتاری داشته و در نتيجه همسرش از او جدا مي‌شود، خيلي هم با سر و صدای رسانه‌ای.

خوب اول اين که زندگي خصوصي آدم‌ها هم مربوط به خودشان است و اختيار آدم‌ها هم دست خودشان. يعني اگر يک نفر بگويد من برای همين حمام آفتاب گرفتن هم که شده مي‌روم اصلأ توی صحرای سينا زندگي کنم به خودش مربوط است. منتهای مراتب اين که رسانه‌ها در معرفي يک کشور حرف‌شان- ولو به طنز- اين باشد که تا يک آدمي احساس قوچ مست به او دست داد تشريف ببرد ايران خوب لابد با تبليغاتي که خود دولت دارد انجام مي‌دهد درباره‌ی امنيت اجتماعي کشورش فرق دارد. اين همان چيزی‌ست که رسانه‌ها درباره‌اش نوشته‌اند.

لحن نوشته اين است که اين همه بگير و ببند بابت سر و وضع جوان‌های ايراني مي‌کنند آدم خيال مي‌کند خيلي واقعأ همه چيزشان حساب و کتاب دارد. جناب Shane Warne با احمدی نژاد عکس گرفته و البته هيچکس هم اعتراض نکرده چطور ايشان گوشواره به گوشش بوده! ضمنأ که منبعد کراوات با پرچم جمهوری اسلامي با آرم الله وسطش هم قابل قبول است. خودتان عکس‌ها را ببينيد آنوقت متوجه مي‌شويد که از بالا تا پايين جامعه‌ی ايران را دست انداخته.

همين است که آدم متوجه مي‌شود دستاورد سياسي-اجتماعي سخنراني احمدی نژاد چقدر گرانبها بوده!

خيلي از دوستاني که نگراني‌شان را از حرف‌های رئيس دانشگاه کلمبيا به اسم توهين به ملت ايران مرقوم فرمودند حالا بفرمايند با قوچ‌های مستي که منبعد سرازير مي‌شوند به ايران هم تکليف‌شان را روشن کنند.
***********

اين را بايد قبلأ مي‌نوشتم و تذکر يکي از خوانندگان وبلاگ متوجهم کرد که توضيح بدهم. چون اشکال از نوشته‌ی من بود خيلي از بابت تذکری که دادند تشکر مي‌کنم.

مدت‌هاست در استراليا هر بار که فيلمي درباره‌ی ايران نمايش مي‌دهند صدای همه‌ی ايراني‌ها بلند مي‌شود که ايراني که داريد به مردم استراليا معرفي مي‌کنيد اين چيزی نيست که در فيلم‌ها ديده مي‌شود. تا به حال چند باری هم اعتراض کتبي برای شبکه‌های تلويزيوني فرستاده‌اند که حتي اگر فيلم‌های ايراني را نمايش ندهيد خوشحال‌تريم تا اين تصاويری که از يک عده‌ مردم فلاکت زده و عقب مانده به اسم ايران داريد در معرض قضاوت مردم مي‌گذاريد. خوب همه‌ی ما هم مي‌دانيم که برخورد دستگاه فرهنگي جمهوری اسلامي با فيلمسازها و تکه پاره کردن فيلم‌ها نتيجه‌اش مي‌شود همين که توی فيلم‌ها هست. ولي مردم بيرون از ايران تصوير ديگری از ايراني‌ها ندارند الا هميني که مي‌بينند.

حالا با حرف‌های بي حساب و کتاب رئيس دولت مجوز برای توليد چنين تصويری از ايران صادر شده که يک نمونه‌اش همين چيزی‌ست که درباره‌اش نوشتم. خيلي هم خوب است که آدم‌ها بروند ايران و بهشان خوش بگذرد منتها خيلي هم حرف جالبي نبايد باشد که ايران را با تايلند (!) مشابه بگيرند و کم‌کم به لطايف‌الحيل توی نوشته‌های مطبوعاتي با ايما و اشاره بنويسند "همه مي‌دانند هيچکس دوجنسي‌تر از من نيست"، آن هم به اسم يک بابايي که داستان زندگي‌اش فعلأ توی بوق رسانه‌هاست که ايشان کم‌کم دارند حرمسرا راه مي‌اندازند.

همين هم هست که آدم متوجه مي‌شود که مثلأ اکبر گنجي حق دارد که مي‌گويد همه‌ی اين بازی‌ها نتيجه‌اش از دست رفتن حقوق اجتماعي مردم در ايران است. يعني يک جامعه‌ی بسته با يک عده‌ آدمي که از نگاه دنيای بيرون همه چيزشان برای تفريح کردن خوب است. همين تصويری که درباره‌ی تايلندی‌ها و عرب‌ها رايج است.

نظرات

پست‌های پرطرفدار