از يک عضو شورای شهر چه انتظاری داريد؟
اين که مينويسم خيلي طرح پختهای نيست چون دربارهاش خيلي هم فکر نکردهام، فقط مينويسمش که اگر شما هم چنين فکری داريد مثلأ به اشتراک گذاشته باشم فکرم را.
فکری بودم که خوب بود يک جايي درست ميکرديم، بدون دعوا و فحش و فحش کاری، در همين بلاگستان و سعي ميکرديم به طور مجازی ببينيم اگر قرار باشد انتظارات معقول و شدنيمان را از يک مثلأ عضو شورای شهر بخواهيم آخر و عاقبت تقاضاهایمان به کجا ميرسد.
البته نگفته ميدانم که تا برسيم به خوان اول بلاخره دعواهای شخصي شروع ميشود و اصلأ در همان خوان اول ميمانيم و طبق معمول رشد عرضيمان زياد ميشود و تازه سوژه برای دعواهای تازه ميافتد دست اين و آن.
اما اصل داستان را اگر ميشد طراحياش کرد خيلي خوب بود.
با اين حال فکر کردم که يک جايي را خودم درست کنم تا اگر دوست داشتيد يک چنين ايدهای را اقلأ دربارهاش بنويسيد بتوانيد به نتيجه برسانيمش. فکرم در همين مرحله اين است که بيائيد در همين وبلاگ من بنويسيد. يعني ايدههایتان را برايم ايميل کنيد –بدون توهين يا دخالت در زندگي خصوصي ديگران- و من از همين جا بگذارم در معرض ديد و قضاوت ديگران.
شايد اين کار برای ما که خارج از ايران هستيم و طبيعتأ دستمان نميرسد که مستقيمأ کمک کنيم به مردم و کشور و ايضأ ايدههای دور و اطرافمان را در کشورهای مختلفي که زندگي ميکنيم داريم ميبينيم کار بدی نباشد که ايده بدهيم و ببينيم بعد از مدتها دوری از ايران چقدر هنوز دربارهی ايران به طور واقعي فکر ميکنيم يا اصلأ ميشود بگوييم ايران را ميشناسيم؟
من البته جزو هيچ دسته و گروه حزبي نيستم- نه اين که فکر کنيد تحزب چيز بدی است يا با آن مخالفم، نه ابدأ، خيلي هم موافقم از قضا، ولي فقط چون روزنامهنگارم و دوست دارم اتفاقات را ببينم و گاهي ثبتشان کنم به همين دليل عضو هيچ حزبي نيستم، فعلأ هم در انتهای عالم زندگي ميکنم. بنابراين اگر اهل حزب خاصي هم هستيد باز برای نوشتن در اين وبلاگ جزو مدعوين هستيد. فقط لطفأ دربارهی چارچوبهای شورای شهر نوشتهتان را بفرستيد، اگر دوست داشتيد.
اگر خواستيد بنويسيد خيلي طولاني نباشد که مردم هم حال و حوصلهی خواندنش را پيدا کنند. با اجازهی همگي اگر توهيني در نوشتهتان باشد يا گير بدهيد به زندگي خصوصي مردم از چاپش عذرخواهي ميکنم.
موضوعمان اين است: از يک عضو شورای شهر چه انتظاری داريد؟
ايميلم اين است:
hamy42 [at] yahoo [dot] com
فکری بودم که خوب بود يک جايي درست ميکرديم، بدون دعوا و فحش و فحش کاری، در همين بلاگستان و سعي ميکرديم به طور مجازی ببينيم اگر قرار باشد انتظارات معقول و شدنيمان را از يک مثلأ عضو شورای شهر بخواهيم آخر و عاقبت تقاضاهایمان به کجا ميرسد.
البته نگفته ميدانم که تا برسيم به خوان اول بلاخره دعواهای شخصي شروع ميشود و اصلأ در همان خوان اول ميمانيم و طبق معمول رشد عرضيمان زياد ميشود و تازه سوژه برای دعواهای تازه ميافتد دست اين و آن.
اما اصل داستان را اگر ميشد طراحياش کرد خيلي خوب بود.
با اين حال فکر کردم که يک جايي را خودم درست کنم تا اگر دوست داشتيد يک چنين ايدهای را اقلأ دربارهاش بنويسيد بتوانيد به نتيجه برسانيمش. فکرم در همين مرحله اين است که بيائيد در همين وبلاگ من بنويسيد. يعني ايدههایتان را برايم ايميل کنيد –بدون توهين يا دخالت در زندگي خصوصي ديگران- و من از همين جا بگذارم در معرض ديد و قضاوت ديگران.
شايد اين کار برای ما که خارج از ايران هستيم و طبيعتأ دستمان نميرسد که مستقيمأ کمک کنيم به مردم و کشور و ايضأ ايدههای دور و اطرافمان را در کشورهای مختلفي که زندگي ميکنيم داريم ميبينيم کار بدی نباشد که ايده بدهيم و ببينيم بعد از مدتها دوری از ايران چقدر هنوز دربارهی ايران به طور واقعي فکر ميکنيم يا اصلأ ميشود بگوييم ايران را ميشناسيم؟
من البته جزو هيچ دسته و گروه حزبي نيستم- نه اين که فکر کنيد تحزب چيز بدی است يا با آن مخالفم، نه ابدأ، خيلي هم موافقم از قضا، ولي فقط چون روزنامهنگارم و دوست دارم اتفاقات را ببينم و گاهي ثبتشان کنم به همين دليل عضو هيچ حزبي نيستم، فعلأ هم در انتهای عالم زندگي ميکنم. بنابراين اگر اهل حزب خاصي هم هستيد باز برای نوشتن در اين وبلاگ جزو مدعوين هستيد. فقط لطفأ دربارهی چارچوبهای شورای شهر نوشتهتان را بفرستيد، اگر دوست داشتيد.
اگر خواستيد بنويسيد خيلي طولاني نباشد که مردم هم حال و حوصلهی خواندنش را پيدا کنند. با اجازهی همگي اگر توهيني در نوشتهتان باشد يا گير بدهيد به زندگي خصوصي مردم از چاپش عذرخواهي ميکنم.
موضوعمان اين است: از يک عضو شورای شهر چه انتظاری داريد؟
ايميلم اين است:
hamy42 [at] yahoo [dot] com
نظرات