از رخدادهای منطقه تا آشغالانس
بگذاريد يک چيزی بنويسم دربارهی انتخابات شوراها که بر خلاف انتخابات خبرگان بايد به هر قيمتي شده در آن شرکت کرد و رأی داد.
آدم عادی که ميخواهد برود به خبرگان رأی بدهد اصلأ نميداند به چه چيزی بايد رأی بدهد، به حرف شنيدهاش! يا به دو خط نوشتهای که بيرون ميدهند از جلساتشان! اصلأ خبرگان برای همان مجلس شب هفت خوب است.
اما ميشود گفت شوراهای شهر دست کم قابل دسترسترند و ميشود يک خبرنگار هم ته و توی جلساتشان را دربياورد و ضمنأ نقش کليدیتری دارند در گفتگو با مردم. اما آن چيزی که ميخواهم بنويسم درست در همين گفتگو با مردم است که از روی فهرست اصلاح طلبان که يکي از دوستانم لطف کرده و برايم فرستاده همراه با نامهی بلند و بالا و نخواندني سعيد شريعتي ميخواهم حرفم را بنويسم.
من هم مثل خيلي از اهل مطبوعات با تعداد زيادی از افراد اين فهرست آشنا هستم، بنابراين حرفم از روی تجربهایست که از ديدار با آنها داشتم. اين افرادی که از طرف اصلاح طلبها کانديد شدهاند بلد نيستند با مردم حرف بزنند، صاف و پوست کنده.
اينها از بس که در دوران کاریشان يا وزير و بودهاند يا رئيس و اگر هيچ کدام هم نبودند به مناسبت نقششان در حکومت از زندگي متفاوتي با مردم برخوردار بودهاند که اصلأ حرف زدنشان با مردم با فاصلهست. ميبينيد همين احمدینژاد که مايهی خنده شده اما بلد است با مردم حرف بزند منتها چرند تحويل مردم ميدهد حال آن که اگر اصلاح طلبها ياد بگيرند با مردم حرف بزنند ميتوانند حرف درست و حسابي بزنند.
آقايان و خانمهای مسئول در همين کارهای فهرست درست کردن! خدايياش به جای جلسات سياستگزاری و صرف چای و بيسکويت و ميوه برويد برای همين آدمهای فهرستتان کلاس بگذاريد که چطور بايد با مردم حرف زد. خجالت ندارد. اين يک مهارت است، يک فن است، حتي فن بيانشان را بايد درست کنند که نروند حرفهای قلمبه تحويل مردم بدهند که هيچکس سر و تهشان را نميفهمد.
برای اين کارهای فن بيان اتفاقأ استاد هم زياد است. اگر کار تشکيلاتي ميکنيد اعضای تشکيلاتتان بايد بروند و اينها را ياد بگيرند.
شورای شهر يعني آسفالت خيابان، يعني کوچهی تميز، يعني آلودگي هوای کمتر، يعني صبحها مردم بتوانند از روی رغبت سوار اتوبوس بشوند و با پولي که ميدهند بابت خدمات عمومي چرخ شهر بچرخد. اين همه وزير و وکيلي که در فهرست اصلاح طلبان هستند اگر تن ندهند به همين کارهای شهری و بخواهند از مسند شورای شهر شروع کنند به ادامهی مسئوليتهای سابقشان و مثلأ مبارزه با استکبار و داد و هوار برای انرژی هستهای و اينها اصلأ هم خودشان را بدبخت کردهاند و هم مردم را.
اگر حرف زدن از نحوهی صحيح جمعآوری زباله که ماشين آشغالانس همانطور که راه ميرود خيابانها را به گند نکشد برای آدمهای فهرست اصلاح طلبان کسر شأن به حساب ميآيد بايد خودشان را کنار بکشند تا آن آدمي کانديد بشود که به راحتي ميتواند دربارهی همين چيزها با مردم حرف بزند.
اگر دست من بود اول از همه سعيد شريعتي را ميفرستادم يک کلاس سادهنويسي که برای همفکری مردم در تهيهی يک فهرست سادهی انتخاباتي برندارد ايميل بفرستد و پرش کند از "رخدادهاي منطقه" و "حاكميت يافتن جريان اقتدارگرا و استيلاي يكپارچه آن بر اركان قدرت" و "چند و چون تحليلهاي حاكم بر ساختار قدرت ايران".
شورای شهر نهاد پرقدرتيست که فقط با زبان مردم ميتوان به آن دست يافت وگرنه به ضرب و زور حرفهای قلمبه همراه با کانديدهايي که از رئيس اداره کمتر تویشان نيست نميشود مردم کوچه و بازار را ترغيب به مشارکت کرد.
آدم تعجب ميکند که اين بچههايي که بزرگ خانوادهشان اهل منبر بوده و حالا خودشان شدهاند وزير و وکيل بلد نيستند با مردم حرف بزنند!
آدم عادی که ميخواهد برود به خبرگان رأی بدهد اصلأ نميداند به چه چيزی بايد رأی بدهد، به حرف شنيدهاش! يا به دو خط نوشتهای که بيرون ميدهند از جلساتشان! اصلأ خبرگان برای همان مجلس شب هفت خوب است.
اما ميشود گفت شوراهای شهر دست کم قابل دسترسترند و ميشود يک خبرنگار هم ته و توی جلساتشان را دربياورد و ضمنأ نقش کليدیتری دارند در گفتگو با مردم. اما آن چيزی که ميخواهم بنويسم درست در همين گفتگو با مردم است که از روی فهرست اصلاح طلبان که يکي از دوستانم لطف کرده و برايم فرستاده همراه با نامهی بلند و بالا و نخواندني سعيد شريعتي ميخواهم حرفم را بنويسم.
من هم مثل خيلي از اهل مطبوعات با تعداد زيادی از افراد اين فهرست آشنا هستم، بنابراين حرفم از روی تجربهایست که از ديدار با آنها داشتم. اين افرادی که از طرف اصلاح طلبها کانديد شدهاند بلد نيستند با مردم حرف بزنند، صاف و پوست کنده.
اينها از بس که در دوران کاریشان يا وزير و بودهاند يا رئيس و اگر هيچ کدام هم نبودند به مناسبت نقششان در حکومت از زندگي متفاوتي با مردم برخوردار بودهاند که اصلأ حرف زدنشان با مردم با فاصلهست. ميبينيد همين احمدینژاد که مايهی خنده شده اما بلد است با مردم حرف بزند منتها چرند تحويل مردم ميدهد حال آن که اگر اصلاح طلبها ياد بگيرند با مردم حرف بزنند ميتوانند حرف درست و حسابي بزنند.
آقايان و خانمهای مسئول در همين کارهای فهرست درست کردن! خدايياش به جای جلسات سياستگزاری و صرف چای و بيسکويت و ميوه برويد برای همين آدمهای فهرستتان کلاس بگذاريد که چطور بايد با مردم حرف زد. خجالت ندارد. اين يک مهارت است، يک فن است، حتي فن بيانشان را بايد درست کنند که نروند حرفهای قلمبه تحويل مردم بدهند که هيچکس سر و تهشان را نميفهمد.
برای اين کارهای فن بيان اتفاقأ استاد هم زياد است. اگر کار تشکيلاتي ميکنيد اعضای تشکيلاتتان بايد بروند و اينها را ياد بگيرند.
شورای شهر يعني آسفالت خيابان، يعني کوچهی تميز، يعني آلودگي هوای کمتر، يعني صبحها مردم بتوانند از روی رغبت سوار اتوبوس بشوند و با پولي که ميدهند بابت خدمات عمومي چرخ شهر بچرخد. اين همه وزير و وکيلي که در فهرست اصلاح طلبان هستند اگر تن ندهند به همين کارهای شهری و بخواهند از مسند شورای شهر شروع کنند به ادامهی مسئوليتهای سابقشان و مثلأ مبارزه با استکبار و داد و هوار برای انرژی هستهای و اينها اصلأ هم خودشان را بدبخت کردهاند و هم مردم را.
اگر حرف زدن از نحوهی صحيح جمعآوری زباله که ماشين آشغالانس همانطور که راه ميرود خيابانها را به گند نکشد برای آدمهای فهرست اصلاح طلبان کسر شأن به حساب ميآيد بايد خودشان را کنار بکشند تا آن آدمي کانديد بشود که به راحتي ميتواند دربارهی همين چيزها با مردم حرف بزند.
اگر دست من بود اول از همه سعيد شريعتي را ميفرستادم يک کلاس سادهنويسي که برای همفکری مردم در تهيهی يک فهرست سادهی انتخاباتي برندارد ايميل بفرستد و پرش کند از "رخدادهاي منطقه" و "حاكميت يافتن جريان اقتدارگرا و استيلاي يكپارچه آن بر اركان قدرت" و "چند و چون تحليلهاي حاكم بر ساختار قدرت ايران".
شورای شهر نهاد پرقدرتيست که فقط با زبان مردم ميتوان به آن دست يافت وگرنه به ضرب و زور حرفهای قلمبه همراه با کانديدهايي که از رئيس اداره کمتر تویشان نيست نميشود مردم کوچه و بازار را ترغيب به مشارکت کرد.
آدم تعجب ميکند که اين بچههايي که بزرگ خانوادهشان اهل منبر بوده و حالا خودشان شدهاند وزير و وکيل بلد نيستند با مردم حرف بزنند!
نظرات