حکايت کاج وحمام
ديروز صبح داشتم از وسط شهر رد ميشدم ديدم دارند يک ماه مانده به سال نو يک درخت کاج کريسمس عظيم را راه مياندازند و تزئين ميکنند.
عصر که ميآمدم از همان مسير ديدم تا همانجايي را که تمام کردهاند چراغ هم گذاشتهاند و خلاصه نصف درخت روشن شده.
حالا امروز صبح ديدم درخت کاج کامل شده و يک ستارهی بزرگ هم گذاشتهاند بالایش. دو روزه تمام شد.
يک وقتي يکي از دوستانم هوس کرد کاشیهای حمام خانهی يک اتاقهاش را در ايران عوض کند. حمام خيلي کوچکي بود و رفت يک بنا آورد که ببیند چند ساعت کار ميبرد که فقط کاشيها جديد را بچسباند روی قبليها. من هم بودم همان روز بنا آوردن.
بنا گفت فردا صبح ساعت 7 که شروع کنم ساعت هفت عصر کار را تمام ميکنم، مصالح هم ميآورم با خودم، فقط شما چای و صبحانه و نهار را آماده کنيد. به دوستم گفتم فردا صبح ميآيم خانهات و سر راه نان گرم ميخرم برای بنا و خودمان. نان را همان ساعت شش خريدم اما بنا ساعت نه آمد. يک صبحانهی توپ هم نوش جان کرد و يک چرتي هم زد. رفت يک کمي کار کرد آمد چای خورد. باز رفت يک کمي کار کرد باز آمد چای خورد.
شد ظهر، رفتيم نهار خريديم برايش از چلوکبابي. نهار را زد توی رگ و بعد هم چای و باز يک ساعتي خوابيد. رفت يک کمي کار کرد باز چای. باز يک کمي کار باز چای. ديگر اعصابمان خراب شده بود از بس که ميرفت و ميآمد و چای ميخورد و کار نميکرد. خلاصه عصر گفتم اوستا پس اين که نصفش هم تمام نشده. گفت خيلي ديوار قبلي کج است و بايد مراقب باشم که خراب نشود و يک مشت دری وری ديگر. گفتيم حالا با اين وضعيت چقدر طول ميکشد گفت سه روز. گفتيم اين اگر تا امشب تمام نشود پول نميدهيم. آقا قهر کرد و بساطش را جمع کرد و رفت.
فردا رفتيم يک بنای ديگر پيدا کرديم و آورديم. تا کار قبلي را ديد گفت دست نميزنم. باز رفتيم يکي ديگر را آورديم گفتيم خودمان اين کار را کرديم ولي حالا تو ادامهاش بده گفت يک هفته طول ميکشد. مصيبتي شده بود. رفتيم همان اولي را پيدا کرديم با منت و جواب سر بالا آمد و چهار روز طولش داد و من و دوستم مثل هتل زير پايش را تميز ميکرديم تا کار را تمام کرد.
کار که مثلأ تمام شد ديديم خودمان درستش ميکرديم بهتر از اين درميآمد. شده بود مثل اثر هنری که با کاهگل درست ميکنند از بس که يا فرو رفتگي داشت يا برآمدگي. مانده بوديم که چقدر چای ميخورد و راه به راه ميخوابيد؟
امروز فکر ميکردم اين کاج سال نو را داده بودند دست همان بنای مورد نظر دو سال طول ميکشيد تا علمش کند و بعد از چهار فقره برق گرفتگي اصلأ کل درخت را ميکندند ميانداختند دور.
عصر که ميآمدم از همان مسير ديدم تا همانجايي را که تمام کردهاند چراغ هم گذاشتهاند و خلاصه نصف درخت روشن شده.
حالا امروز صبح ديدم درخت کاج کامل شده و يک ستارهی بزرگ هم گذاشتهاند بالایش. دو روزه تمام شد.
يک وقتي يکي از دوستانم هوس کرد کاشیهای حمام خانهی يک اتاقهاش را در ايران عوض کند. حمام خيلي کوچکي بود و رفت يک بنا آورد که ببیند چند ساعت کار ميبرد که فقط کاشيها جديد را بچسباند روی قبليها. من هم بودم همان روز بنا آوردن.
بنا گفت فردا صبح ساعت 7 که شروع کنم ساعت هفت عصر کار را تمام ميکنم، مصالح هم ميآورم با خودم، فقط شما چای و صبحانه و نهار را آماده کنيد. به دوستم گفتم فردا صبح ميآيم خانهات و سر راه نان گرم ميخرم برای بنا و خودمان. نان را همان ساعت شش خريدم اما بنا ساعت نه آمد. يک صبحانهی توپ هم نوش جان کرد و يک چرتي هم زد. رفت يک کمي کار کرد آمد چای خورد. باز رفت يک کمي کار کرد باز آمد چای خورد.
شد ظهر، رفتيم نهار خريديم برايش از چلوکبابي. نهار را زد توی رگ و بعد هم چای و باز يک ساعتي خوابيد. رفت يک کمي کار کرد باز چای. باز يک کمي کار باز چای. ديگر اعصابمان خراب شده بود از بس که ميرفت و ميآمد و چای ميخورد و کار نميکرد. خلاصه عصر گفتم اوستا پس اين که نصفش هم تمام نشده. گفت خيلي ديوار قبلي کج است و بايد مراقب باشم که خراب نشود و يک مشت دری وری ديگر. گفتيم حالا با اين وضعيت چقدر طول ميکشد گفت سه روز. گفتيم اين اگر تا امشب تمام نشود پول نميدهيم. آقا قهر کرد و بساطش را جمع کرد و رفت.
فردا رفتيم يک بنای ديگر پيدا کرديم و آورديم. تا کار قبلي را ديد گفت دست نميزنم. باز رفتيم يکي ديگر را آورديم گفتيم خودمان اين کار را کرديم ولي حالا تو ادامهاش بده گفت يک هفته طول ميکشد. مصيبتي شده بود. رفتيم همان اولي را پيدا کرديم با منت و جواب سر بالا آمد و چهار روز طولش داد و من و دوستم مثل هتل زير پايش را تميز ميکرديم تا کار را تمام کرد.
کار که مثلأ تمام شد ديديم خودمان درستش ميکرديم بهتر از اين درميآمد. شده بود مثل اثر هنری که با کاهگل درست ميکنند از بس که يا فرو رفتگي داشت يا برآمدگي. مانده بوديم که چقدر چای ميخورد و راه به راه ميخوابيد؟
امروز فکر ميکردم اين کاج سال نو را داده بودند دست همان بنای مورد نظر دو سال طول ميکشيد تا علمش کند و بعد از چهار فقره برق گرفتگي اصلأ کل درخت را ميکندند ميانداختند دور.
نظرات