در قاب عکس استراليايي: مي‌تونم يک نوشابه مهمونت کنم

داشتم توی باشگاه ورزش مي‌کردم خيلي خسته شدن بودم رفتم نشستم روی يکي از صندلي‌ها. ديدم يک خانمي آمد و شروع کرد به خواندن مشخصات چند تا دستگاه همان اطراف. بعد چند تا نرمش انجام داد و آمد نشست دو تا صندلي آن طرف‌تر.

زن: خيلي خسته شدم.

من: تازه ثبت نام کردی؟

زن: نه، از ملبورن اومدم برای يک هفته اينجا فکر کردم بيام باشگاه. عضو همين باشگاه توی ملبورن هستم.

من: چه جالب که اين همه انگيزه داری که توی مسافرت هم ميای ورزش.

زن: تازه يک ساعت ديگه هم قرار کاری دارم بايد زود برم برسم به اون. از بس که سرم شلوغه همه کارهام قاطي شده.

من: ساعت نه شب قرار کاری؟

زن: خوب برای کار تجاری اومدم از صبح تا شب پشت سر هم قرار دارم.

من: بايد ورزش رو تعطيل مي‌کردی.

زن: آره. باور کن از بس گيج شدم از کار و قرار نفهميدم چه کار مي‌کنم.

من: کارت چي هست؟

زن: تجارت مو. مو مي‌فروشم.

من: اسم اين تجارت رو نشنيده بودم قبلأ، ولي ببين موهای من فروشي نيست، فکری به سرت نزنه ها.

زن: ... چي؟ ...

من: گفتم موهای من فروشي نيست، يک وقت فکر تجارت به سرت نزنه.

زن: ها ها ها ... تو به نظرم بايد آدرس شرکت منو بگيری بيای خريد کني ... ها ها ها

من: واقعأ کي مو مي‌خره، کي مي فروشه؟

زن: من يک شرکت دارم که موهايي رو که مردم به آرايشگرها مي‌فروشن مي‌خرم بعدش به اون‌‌هايي که مو رو برای استفاده‌های مختلف درست مي‌کنن مي‌فروشم. خيلي بازار پر رقابتي شده اينروزها.

من: عجب! حالا مشتری‌های اون مو درست کن‌ها چه کساني هستن؟

زن: مردم عادی، آرايشگرهايي که آموزشگاه دارن، اون‌هايي که وسايل تزييني و آرايشي درست مي‌کنن، خيلي‌ها.

من: اينجا که خانم‌ها موی سرشون کمه لابد خيلي کار تو طرفدار داره؟

زن: آره ولي کار پر زحمتيه.

من: زحمتش که با شما نيست. مو روی سر مردم سبز مي‌شه شما چه نقشي دارین؟

زن: خوب انبار کردن مو که آفت نزنه خيلي گرفتاری داره. همه‌ که موهاشون تميز نيست.

من: مال من البته تميزه ولي فروشي نيست.

زن: ... ها ها ها ... موی تو رو بخرم ورشکست مي‌شم ... ها ها ها ... همه‌ی داراييم مي‌ره بابت موهات ... ها ها ها

من: ... پس انبار دارين!

زن: خوب مي‌خواستي موها رو ببرم خونه‌مون نگه دارم؟

من: نمي‌دونم، هيچ تصوری ندارم از انبار مو.

زن: کارمند و حسابدار و راننده داريم، يک شرکت واقعيه که تجارتش با موی مردمه.

من: پس اين موی بلند گذاشتن مردم ممکنه به يک سرانجامي برسه؟

زن: آره تجارته ديگه.

من: ولي تو خودت موهای خيلي حسابي داری، به نظرم استراليايي نباشي، نه؟

زن: من اهل قبرس هستم ولي از بچگي اينجا زندگي مي‌کنم. تو کجايي هستي؟

من: ايراني.

زن: شرقي‌ها موهای قوی‌تری دارن. مشتری‌های موهاشون هم بهتره.

من: حالا با اين حساب موهای من چند مي‌ارزه؟

زن: مي‌تونم يک نوشابه مهمونت کنم.

من: منظورت يک کارخونه‌ی نوشابه‌س؟

زن: ها ها ها ... نگفتم موهای تو منو ورشکست مي‌کنه؟ ... ها ها ها ...

من: ها ها ها ... حالا پشيمون نمي‌شي، کار شرکتت رونق مي‌گيره ... ها ها ها

زن: ها ها ها ...

من: ها ها ها ...

نظرات

پست‌های پرطرفدار