آن که سفيدتر ميشود، آن که جوانتر ميشود
به اين دليل که آقای ابطحي در عنفوان جواني هستند و همين ديروز پريروز از دبيرستان فارغ التحصيل شدهاند و چيز زيادی از 28 سال گذشته که هيچ از 8 سال گذشته هم يادشان نيست فکر کردم حيف است جوان به اين برومندی بي خبر باشد از دار دنيا.
نوشتهاند: "یادم هست که معمولاً وقتی قرار بود در دولت تصمیم مهمی گرفته شود بیشتر از هر چیز به تأثیر آن بر جامعه فکر میکردند و مواظب بودند حتی اگر تصمیمی کاملاً لازم هم باشد، اگر دولت را رویاروی حتی بخش کوچکی از مردم هم قرار میدهد، آن تصمیم را نگیرند و یا تدریجی بگیرند".
اين که نوشتهاند البته مربوط است به همين دو دورهای که آقای خاتمي رئيس جمهور بودند و اصلأ آب توی دل هيچکس تکان نميخورد از بس که واقعأ دولت دربارهی تأثير وقايع مهم بر جامعه فکر ميکرد. بخصوص در مورد وقايع دانشگاه.
ماقبل خاتمي در دورهی هاشمي و باز ماقبلترش که آقای ابطحي هنوز در دبستان بودند و يکي از فاميلهایشان عهدهدار مناصب سياسي بودند اصلأ اول تابستان به حجاب مردم کاری نداشتند و هيچ زن و مردی بابت حجاب موأخذه نشده بود. روز جهاني کارگر هم اعضای دولت از صبح تا شب همينطور کارگران را سر دست بلند ميکردند و شربت به ليمو دستشان ميدادند. همين يک قلم که يادداشتهای شيرزاد عبدالهي را که در دورهی خاتمي دربارهی وضعيت معلمها نوشته بود بخوانيد متوجه ميشويد وضع معلمها چطور بود؟
آقای ابطحي مطلقأ يادشان نيست که ملي- مذهبيها را در همان دورهی آب توی دل مردم تکان نخوردن گرفتند. لابد آغاجری را هم يادشان نيست؟ گنجي هم به همچنين! زهرا کاظمي هم لابد! لابد جوابهای آصفي سخنگوی وزارت خارجهشان به خبرنگاران خارجي را هم فراموش کردهاند. واقعهی دانشگاه که دولت را در مقابل دانشجويان قرار داد و هنوز هم مورد ايراد همه است که چرا خاتمي منافع مردم را به حکومت ترجيح داد کجايش تصميم نگرفتن برای رويارويي با مردم بود؟
امتناع خاتمي از مواجهه با کلينتون که ميتوانست اثر تحريمهای اقتصادی به مردم را کمتر کند کجايش به نفع مردم بود؟ عقب نشستن ايشان و هيئت دولتشان برای کنترل انتخابات مجلس و رياست جمهوری با آن همه تقلب آشکار کجايش به فکر مردم بودن است که حالا ابطحي دارد دربارهشان حرف ميزند؟ لابد ابطحي از دستش برميآيد که حرفهای کروبي دربارهی ضعف دولت خاتمي در کنترل انتخابات را هم يک جوری ماستمالي کند؟ لابد پيام خاتمي برای جايزهی عبادی هم هرگز ايشان را در مقابل مردم قرار نداد چون بعدأ معلوم شد هيچکس روح سخنان ايشان را دريافت نکرده؟
ميدانيد اصرار ابطحي بر اين که روز روشن حرف وارونه بزند او را از انسانيت هم ساقط ميکند چه برسد به لياقتش را برای اين که بخشي از سيستم سياسي يک کشوری باشد که چهار تا آدم تحصيلکرده دارد. ابطحي با اين حرفهايي که در لفافه برای تبليغ خاتمي ميزند و کمکم دارد او را به مقام اولياء و انبياء ميرساند از قضا دارد هر بار خاتمي را دو پله پائينتر ميکشد و خيلي عجيب است که اين همه اصرار دارد که به هر دليلي که شده يک موضوع بي ربطي را به کارنامهی او نسبت بدهد.
آدم خندهاش ميگيرد که مايکل جکسون هر روز دارد سفيدتر ميشود، ابطحي هم هر روز دارد جوانتر ميشود.
نوشتهاند: "یادم هست که معمولاً وقتی قرار بود در دولت تصمیم مهمی گرفته شود بیشتر از هر چیز به تأثیر آن بر جامعه فکر میکردند و مواظب بودند حتی اگر تصمیمی کاملاً لازم هم باشد، اگر دولت را رویاروی حتی بخش کوچکی از مردم هم قرار میدهد، آن تصمیم را نگیرند و یا تدریجی بگیرند".
اين که نوشتهاند البته مربوط است به همين دو دورهای که آقای خاتمي رئيس جمهور بودند و اصلأ آب توی دل هيچکس تکان نميخورد از بس که واقعأ دولت دربارهی تأثير وقايع مهم بر جامعه فکر ميکرد. بخصوص در مورد وقايع دانشگاه.
ماقبل خاتمي در دورهی هاشمي و باز ماقبلترش که آقای ابطحي هنوز در دبستان بودند و يکي از فاميلهایشان عهدهدار مناصب سياسي بودند اصلأ اول تابستان به حجاب مردم کاری نداشتند و هيچ زن و مردی بابت حجاب موأخذه نشده بود. روز جهاني کارگر هم اعضای دولت از صبح تا شب همينطور کارگران را سر دست بلند ميکردند و شربت به ليمو دستشان ميدادند. همين يک قلم که يادداشتهای شيرزاد عبدالهي را که در دورهی خاتمي دربارهی وضعيت معلمها نوشته بود بخوانيد متوجه ميشويد وضع معلمها چطور بود؟
آقای ابطحي مطلقأ يادشان نيست که ملي- مذهبيها را در همان دورهی آب توی دل مردم تکان نخوردن گرفتند. لابد آغاجری را هم يادشان نيست؟ گنجي هم به همچنين! زهرا کاظمي هم لابد! لابد جوابهای آصفي سخنگوی وزارت خارجهشان به خبرنگاران خارجي را هم فراموش کردهاند. واقعهی دانشگاه که دولت را در مقابل دانشجويان قرار داد و هنوز هم مورد ايراد همه است که چرا خاتمي منافع مردم را به حکومت ترجيح داد کجايش تصميم نگرفتن برای رويارويي با مردم بود؟
امتناع خاتمي از مواجهه با کلينتون که ميتوانست اثر تحريمهای اقتصادی به مردم را کمتر کند کجايش به نفع مردم بود؟ عقب نشستن ايشان و هيئت دولتشان برای کنترل انتخابات مجلس و رياست جمهوری با آن همه تقلب آشکار کجايش به فکر مردم بودن است که حالا ابطحي دارد دربارهشان حرف ميزند؟ لابد ابطحي از دستش برميآيد که حرفهای کروبي دربارهی ضعف دولت خاتمي در کنترل انتخابات را هم يک جوری ماستمالي کند؟ لابد پيام خاتمي برای جايزهی عبادی هم هرگز ايشان را در مقابل مردم قرار نداد چون بعدأ معلوم شد هيچکس روح سخنان ايشان را دريافت نکرده؟
ميدانيد اصرار ابطحي بر اين که روز روشن حرف وارونه بزند او را از انسانيت هم ساقط ميکند چه برسد به لياقتش را برای اين که بخشي از سيستم سياسي يک کشوری باشد که چهار تا آدم تحصيلکرده دارد. ابطحي با اين حرفهايي که در لفافه برای تبليغ خاتمي ميزند و کمکم دارد او را به مقام اولياء و انبياء ميرساند از قضا دارد هر بار خاتمي را دو پله پائينتر ميکشد و خيلي عجيب است که اين همه اصرار دارد که به هر دليلي که شده يک موضوع بي ربطي را به کارنامهی او نسبت بدهد.
آدم خندهاش ميگيرد که مايکل جکسون هر روز دارد سفيدتر ميشود، ابطحي هم هر روز دارد جوانتر ميشود.
نظرات