عکس از ايران

اين هفته نوبت من شده که برای اهل آزمايشگاه درباره‌ی کارهايم حرف بزنم. واويلا که من بخواهم برای يک تعداد موجود زنده حرف بزنم. همان اول کار بايد ببندم‌شان به صندلي که فرار نکنند چون يک بار ديگر که نوبتم بود حرف بزنم به جای 20 دقيقه حدود يک ساعت برای‌شان حرف زدم. از زمين و آسمان حرف زدم تا رسيد به موضوع اصلي حرفم. پدر صاحاب بچه‌شان درآمد گرچه آخر سر کلي هم تشکر کردند.

حالا خودشان برای اين هفته يک قرار ديگری هم گذاشته‌اند که ديگر مسئول مرده و زنده‌شان نيستم.

قرار ديگر اين است که مي‌خواهند بدانند جامعه‌ی ايران چه شکلي‌ست. خودشان را بدبخت کردند با اين درخواست چون تا من از هخامنشيان برسم به ساسانيان خودش دو ساعت وقت مي‌برد و اين بدبخت‌ها نمي‌دانند در چه وضعي خودشان را گرفتار کرده اند. خلاصه حالا موضوع کار خودم آماده شده و فکر مي‌کردم دو سه دقيقه‌ای مي‌شود ترتيب عکس‌های ايران را بدهم و فردا پدر همه‌شان را با هم دربياورم.

حالا هر چه مي‌گردم خبری از عکس‌های ايران که بلاخره جاهای مرتب و تر و تميزش را نشان‌شان بدهم نيست. احتمالأ من دارم اشتباهي مي‌گردم وگرنه هميشه همين عکس‌ها را ديده بودم که با ايميل مي‌فرستند دست به دست.

اگر عکس از ايران سراغ داريد جايي لطف کنيد نشاني‌اش را بگذاريد در کامنت‌ها چون فردا ظهر بايد برای‌شان حرف بزنم و تا آن موقع وقت دارم که عکس‌ها را انتخاب کنم.

چون به حد اشباع عکس احمدی نژاد ديده‌اند و مي‌بينند از طريق تلويزيون و روزنامه‌ها برای همين هم دارم دنبال عکس عسگر اولادی مي‌گردم که تا به حال نديده‌اند!! حالا بدبختي اين است که عکس عسگر اولادی هم پيدا نکنم.

نظرات

پست‌های پرطرفدار