التزام بشور و بپوشي

امروز داشتم فکر مي‌کردم اين داستان انواع انتخاباتي که در ايران برگزار مي‌شود برای آيندگان اسباب خنده مي‌شود. به هر حال توی اين مملکت هزار جور حکومت آمده‌‌اند و رفته‌اند و همين حرفي که مدام ورد زبان همه‌ست که ميز رياست به کسي وفا نمي‌کند مسبوق به همين سوابق آمد و رفت حکومت‌هاست که در مقياس‌های کوچک‌تر هم مصداق دارد.

خنده‌اش اين است که شورای نگهبان يک آدمي را متعهد به اسلام نمي‌داند برای دو ماه ديگر در حالي که همين الان اين آدم دارد توی مجلس با استناد به تعهدی که قبلأ داشته‌ و هنوز هم دارد قانون تصويب مي‌کند. يعني ايشان مثل عروسکي که کوکش تمام شده تا دو ماه ديگر کوک تعهدشان به اسلام کار مي‌کند اما دو ماه ديگر کوک ايشان تمام مي‌شود و اين بابايي که الان نماينده متعهد به اسلام هست مي‌رود جزو کفار.

خوب خيلي مسخره‌ست که يک شورايي از اين حرف‌ها بزند به خلايق، هر که هستند. اصلأ يک نفر توی خانه‌‌ی شما بگويد شما از حالا تا فردا حال‌تان خوب است ولي از فردا رأس ساعت 4 بعدازظهر حا‌ل‌تان دگرگون مي‌شود و مي‌گيريم پدرتان را درمي‌آوريم، خنده‌تان نمي‌گيرد؟ آخر چطور ممکن است؟ اصولأ اهل فقه که مبنای فقاهت‌شان بر عقل است خودشان چطور با اين موضوع کنار مي‌آيند؟

واقعأ اسباب خنده شده کارهای شورای نگهبان که يک روز به آدم‌ها مي‌گويد ملتزم به اسلام هستيد يک روز مي‌گويد نيستيد. شده است لباس بشور و بپوش. واقعأ کارهای‌شان از دايره‌ی عقل خارج شده.‌

نظرات

پست‌های پرطرفدار