دف زدی میکشمت
آن شبی که رفته بودم ديدن کامکارها در خانهی ميزبانشان در بريزبن بعد که با همهشان گروهی حرف زدم حدود بيست دقيقهای هم با بيژن کامکار دو نفری گپ زديم. خيلی آدم خوش مشربیست.
میگفت بار اولی که روی صحنه دف زدم بعد از برنامه يکی از دروايش کرد که خودش هم دف میزد آمد با عصبانيت چنگ انداخت به گلويم و تا مرز خفگی گلويم را فشار داد.
میگفت عصبانی بود که چه معنی دارد ساز دراويش را بردی برای هنرنمايی روی صحنه. به بيژن کامکار گفته بوده اگر ببينم يک بار ديگر دف زدی میکشمت.
خوب گروه کامکارها هم که کارشان را ادامه دادهاند و به قول خودشان همان وقتها خيلی از آشنايانشان هم آنها را طرد کرده بودند از سر همين اجرای موسيقی.
تا اين که کامکارها میشوند يک گروه شناخته شده که خيلی از آثارشان هم در وصف کردستان بوده و کردها شروع میکنند به روی خوش نشان دادن به اين گروه.
بيژن کامکار میگفت چند سال بعد يک روزی بعد از اجرای برنامه به او میگويند يک آقايی آمده پشت صحنه میگويد به بيژن بگوييد من فلانی هستم، اجازه میدهد ببينمش؟ همان درويش کرد بوده. رفته بوده از دف زدن بيژن کامکار قدردانی کند.
میگفت بار اولی که روی صحنه دف زدم بعد از برنامه يکی از دروايش کرد که خودش هم دف میزد آمد با عصبانيت چنگ انداخت به گلويم و تا مرز خفگی گلويم را فشار داد.
میگفت عصبانی بود که چه معنی دارد ساز دراويش را بردی برای هنرنمايی روی صحنه. به بيژن کامکار گفته بوده اگر ببينم يک بار ديگر دف زدی میکشمت.
خوب گروه کامکارها هم که کارشان را ادامه دادهاند و به قول خودشان همان وقتها خيلی از آشنايانشان هم آنها را طرد کرده بودند از سر همين اجرای موسيقی.
تا اين که کامکارها میشوند يک گروه شناخته شده که خيلی از آثارشان هم در وصف کردستان بوده و کردها شروع میکنند به روی خوش نشان دادن به اين گروه.
بيژن کامکار میگفت چند سال بعد يک روزی بعد از اجرای برنامه به او میگويند يک آقايی آمده پشت صحنه میگويد به بيژن بگوييد من فلانی هستم، اجازه میدهد ببينمش؟ همان درويش کرد بوده. رفته بوده از دف زدن بيژن کامکار قدردانی کند.
نظرات