هنرمندان بیپول
به واسطهی درس دادن در روزنامه نگاری علمی در دانشکده هنر، کم و بيش از وقايع دانشکدهشان هم باخبرم. حالا تازگیها يک گروه نمايش شش نفره دانشجويی که طبق معمول بیپول هم هستند دست به کار جالبی زدهاند و امروز نتيجهاش را آورده بودند در محوطهی دانشگاه. فکر کردم نمونهی خوبیست که ببينيد چه ابتکاری به خرج دادهاند. اين عکس ساختمانشان است:

دانشجوها همهشان سال سومی هستند و برای يکی از موضوعات درسیشان میخواستند يک نمايش اجرا کنند. اسم نمايششان هم The Revenger’s Tragedyست و چهار روز اجرا دارند.

هر چقدر به اين در و آن در زدند که پولی بابت خريد وسايل و لباسها بگيرند کسی تحويلشان نگرفت. البته خيلی معمولیست که آن اوايل کسی را تحويل نگيرند که طرف مربوطه برود هر چه در چنته دارد را رو کند. اينها هم هر چقدر توانسته بودند از خانواده و در و همسايه لباس و وسايل به درد نخورشان را گرفته بودند. باز که حساب کرده بودند معلوم شده بود هنوز يک چيزهايی را بايد بخرند و باز پولی در بساطشان نيست.
نتيجه؟
نتيجه اين که نشستهاند به کيک و شیرينی پختن. ديروز شيرينیهایشان را پخته بودند و امروز يک ميز زدهاند کنار دانشکدهشان برای فروش کيک و شيرينیها.

سه نفرشان اين طرف داشتند شيرينی میفروختند و سه تای ديگرشان همان کنار بساط ساندويچی راه انداخته بودند. اين هم بساطشان.




خيلی از ابتکاری که به خرج داده بودند لذت بردم. ملت هم که برای خريد کيک و شيرينی امان نمیدهند. خودتان هم که ديديد هر قطعه را 1 دلار میفروختند. پرسيدم چند تا قطعه کيک و شيرينی داريد؟ گفتند حدود 200تا. آن طرف هم ساندويچ سوسيس هر قطعه دو دلار. سرانگشتی حساب کردم ديدم نزديک 400 دلار در عرض دو ساعت کاسبی کردهاند.
دانشجوها همهشان سال سومی هستند و برای يکی از موضوعات درسیشان میخواستند يک نمايش اجرا کنند. اسم نمايششان هم The Revenger’s Tragedyست و چهار روز اجرا دارند.
هر چقدر به اين در و آن در زدند که پولی بابت خريد وسايل و لباسها بگيرند کسی تحويلشان نگرفت. البته خيلی معمولیست که آن اوايل کسی را تحويل نگيرند که طرف مربوطه برود هر چه در چنته دارد را رو کند. اينها هم هر چقدر توانسته بودند از خانواده و در و همسايه لباس و وسايل به درد نخورشان را گرفته بودند. باز که حساب کرده بودند معلوم شده بود هنوز يک چيزهايی را بايد بخرند و باز پولی در بساطشان نيست.
نتيجه؟
نتيجه اين که نشستهاند به کيک و شیرينی پختن. ديروز شيرينیهایشان را پخته بودند و امروز يک ميز زدهاند کنار دانشکدهشان برای فروش کيک و شيرينیها.
سه نفرشان اين طرف داشتند شيرينی میفروختند و سه تای ديگرشان همان کنار بساط ساندويچی راه انداخته بودند. اين هم بساطشان.
خيلی از ابتکاری که به خرج داده بودند لذت بردم. ملت هم که برای خريد کيک و شيرينی امان نمیدهند. خودتان هم که ديديد هر قطعه را 1 دلار میفروختند. پرسيدم چند تا قطعه کيک و شيرينی داريد؟ گفتند حدود 200تا. آن طرف هم ساندويچ سوسيس هر قطعه دو دلار. سرانگشتی حساب کردم ديدم نزديک 400 دلار در عرض دو ساعت کاسبی کردهاند.
نظرات