واقعن اين منشور جنبش سبز را کی نوشته؟

دو سال پيش يک جايی از محوطه دانشگاه را بازسازی می‌کردند. يک جايی را برای چمن‌کاری در نظر گرفته بودند. آن طرف محل چمن‌کاری ورودی دانشکده ما بود. کارهای زيرسازی که تمام شد و محل چمن‌کاری هم آماده شد يک مدتی نزديک به يک ماه کار را تعطيل کردند. در همان يک ماه کسانی که از طرف ديگر محل چمن‌کاری به طرف ورودی دانشکده می‌رفتند از فرصت تعطيلی کارگاه ساخت و ساز استفاده کردند و از وسط محلی که قرار بود چمن کاشته بشود صاف می‌رفتند به طرف ورودی. خود من هم هر روز دست کم دوبار از همان مسير وسط محل چمن‌کاری رد می‌شدم. کم‌کم يک راه ميان‌بر از وسط محوطه درست شد. بعد از يکماه که آمدند چمن‌کاری را انجام بدهند مسير ميان‌بر را آجرفرش کردند و اينطرف و آنطرفش را چمن کاشتند. به جای اين که چمن بکارند و مردم از روی چمن رد بشوند و راه درست کنند از آنطرف عمل کردند. اول مردم با تقاضای‌شان راه را مشخص کردند بعد اين‌ها باقی‌اش را چمن‌کاری کردند. درستش هم همين است.

من مانده‌ام که اين منشور جنبش سبز که همه‌اش توضيح واضحات است را کی و در چه عالمی نوشته؟ اصلن اين نوشته چه دردی را دوا می‌کند. اين منشور می‌خواهد به هماهنگی و همدلی بيشتر و تقويت هويت مشترک جنبش سبز بينجامد. خوب اين‌ها که همين الان هست، از اين بيشترش به چه دردی می‌خورد؟ آدم‌هايی که در جنبش سبز هستند چه نيازی به هويت مشترک دارند؟ هر کسی حق دارد هويت خودش را داشته باشد ولی می‌تواند برای هدف مشترکی که با ديگران درباره آن به توافق رسيده همراه باشد.

اين متن طولانی که به زور هم نمی‌شود از توی آن دو تا هدف مشخص و يک برنامه عملی به دست آورد به چه دردی می‌خورد؟ همه‌ی اين چيزهايی که در منشور آمده را می‌شود برای مردم همه دنيا نوشت. اين "فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت در راه رسیدن به قدرت" را می‌شود برای مردم زيمبابوه و پاکستان و امريکا و فرانسه و گينه بيسائو هم نوشت. چه چيزی در ايران قرار است انجام بشود؟ يعنی "در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ایران خواهان ایرانی آزاد، آباد و سرافراز هستند" هم شد هدف؟ کی کجای دنيا خواهان اين چيزها نيست؟ "اهداف عالیه اسلام" يعنی چی؟ يعنی باز دوباره برنامه اخلاق در خانواده؟

"مرور تجربه تاریخی مردم ایران نشان می‌دهد که آنها در پرتگاه‌های تاریخی، هوشیاری، توانایی و درک بالای خود را نشان داده و با تکیه بر قوای خلاقه خویش، صعب العبور ترین راه‌ها را برای دستیابی به اهداف خود هموار ساخته و زیر پا نهاده‌اند" يعنی ظهور رضاشاه جزو قوای خلاقه ما ملت بوده يا مثلن رگ زدن اميرکبير جزو هوشياری‌مان بوده؟ حبس خانگی مصدق و منتظری از جمله راه‌های صعب‌العبوری بوده که ما را رسانده است به اهداف‌مان؟ اين‌ منشور را واقعن کی نوشته؟

"جنبش سبز بر پایه اصول و مبادی بنیادین خود، با استفاده از سازماندهی افقی و همسو در قالب شبکه‌های اجتماعی واقعی و مجازی، بر فهم، اندیشه و نوآوری‌های ملت ایران تکیه دارد" يعنی حالا فيسبوک و يوتيوب هم جزو نوآوری‌های ما ملت ايران به حساب می‌آيند؟ يعنی يکی نرفته ببيند "انجمن ماهيگيران با قلاب" هم با سازماندهی افقی و همسو برای هر آخر هفته‌شان يک نوآوری دارند و اين اصلن به صاحب فيسبوک ربط دارد که اين تشکيلات را راه انداخته نه به ما؟

"این توانایی می تواند شعار «هر ایرانی یک ستاد» را به شعار «هر ایرانی یک جنبش» تبدیل کند" يعنی هنوز هدف معلوم نشده انشعاب شروع شده؟ "جنبشی که برخلاف پندار مخالفان آن، در قلب ایرانیان جای گرفته و چون جان در تن می‌تپد و راه خود می جوید" يعنی ارامنه و آسوری‌های ايران هم رسيدن به اهداف عاليه اسلام توی قلب‌شان جای گرفته؟

واقعن اين منشور را کی نوشته؟ اصلن چی توی سر آن آدمی بوده که اين را نوشته؟

نظرات

پست‌های پرطرفدار