آن که مدال گرفت، آن که پشت در ماند
يک چيزی بنويسم يک کمی بامزهست يک کمی هم مايه تأسف.
ده دوازده سال پيش يک سريالی از شبکه چهار تلويزيون ايران پخش میشد که موضوعش مربوط بود به يک آدمی که دارد توی طبيعت استراليا، يعنی مناطق دست نخورده استراليا، سفر میکند و انواع خوردنیهای طبيعی را به مخاطبانش معرفی میکند. من شيفتهی اين آدم و مدل برنامه سازی همان مجموعه بودم. خيلی هم سعی کردم اهل تلويزيون را قانع کنم که همين کار را در ايران انجام بدهيم که اصولن مثل خيلی از کارهای ديگر نشد. عکسش را میگذارم همين زير شايد يادتان بيايد درباره چه کسی حرف میزنم.
ايشان اسمشان Les Hiddins است و از اتفاقات روزگار اهل همين بريزبن هم هست و از قضای روزگار ما با هم دوست هستيم. يعنی دنيايیست واقعن.
لس اصلن ارتشی بوده و به عنوان سرباز ارتش استراليا در جنگ ويتنام بوده. بعد از اين که از ويتنام برمیگردد به دليل کنجکاویهايی که در مدت جنگ درباره مواد غذايی طبيعی داشته و خيلی هم کارساز بوده برای ارتش استراليا به او بورس تحقيقاتی میدهند که برود دربارهی مواد غذايی طبيعی در استراليا تحقيق کند. اسم تحقيق را هم میگذارند "بقا در طبيعت".
نتيجه تحقيق که به صورت کتاب منتشر میشود میبينند آنقدر موضوع جذابیست که میشود از آن مجموعه تلويزيونی ساخت. شبکه ملی تلويزيون استراليا با لس قرارداد میبندد که خودش به عنوان مجری سريال کار کند و يک تيم مفصل توليد هم برای اين مجموعه راه میاندازند که سريال آن را در ايران هم پخش کردند.
درست بعد از توليد و پخش همان مجموعه تلويزيونی که معروفيت جهانی هم پيدا کرد عالیترين نشان ملی استراليا را به لس اهدا کردند. دو سال پيش هم دانشگاه جيمز کوک به لس دکترای افتخاری علوم اهدا کرد.
همان وقتی که طرح اين برنامه را به تلويزيون پيشنهاد کردم گفتم خوب است از اسماعيل ميرفخرايی به عنوان مجری برنامه استفاده کنيم. يک روزی زنگ زدم که خواهش میکنم فردا تشريف بياوريد تلويزيون که دربارهی اين مجموعه حرف بزنيم. از روی محبت استاد به شاگرد قبول کرد که بيايد تلويزيون. فردا ساعت 10 صبح زنگ زد که جلوی در ورودی ماندهام و میگويند دستور آمده که ميرفخرايی اجازه ورود به تلويزيون ندارد چون ممنوع التصوير است. فکر کنيد گروه دانش تلويزيون را خود همين اسماعيل ميرفخرايی راه انداخته بود بعد راهش نمیدادند بيايد توی همان دم و دستگاه راديو تلويزيون.
لس وقتی از ارتش بازنشسته شده درجهاش رسيده بوده به گروهبان يکمی ولی به خاطر همان سريال تلويزيونی عالیترين نشان ملی استراليا و يک دکترای افتخاری به او دادهاند آنوقت آدمهای صد برابر بهتر از او را توی جمهوری اسلامی يا فراری میدهند يا جايی راهشان نمیدهند.
يک قسمت از سريالش را ببينيد که يادتان بيايد دربارهی چه کسی نوشتم.
ده دوازده سال پيش يک سريالی از شبکه چهار تلويزيون ايران پخش میشد که موضوعش مربوط بود به يک آدمی که دارد توی طبيعت استراليا، يعنی مناطق دست نخورده استراليا، سفر میکند و انواع خوردنیهای طبيعی را به مخاطبانش معرفی میکند. من شيفتهی اين آدم و مدل برنامه سازی همان مجموعه بودم. خيلی هم سعی کردم اهل تلويزيون را قانع کنم که همين کار را در ايران انجام بدهيم که اصولن مثل خيلی از کارهای ديگر نشد. عکسش را میگذارم همين زير شايد يادتان بيايد درباره چه کسی حرف میزنم.
ايشان اسمشان Les Hiddins است و از اتفاقات روزگار اهل همين بريزبن هم هست و از قضای روزگار ما با هم دوست هستيم. يعنی دنيايیست واقعن.
لس اصلن ارتشی بوده و به عنوان سرباز ارتش استراليا در جنگ ويتنام بوده. بعد از اين که از ويتنام برمیگردد به دليل کنجکاویهايی که در مدت جنگ درباره مواد غذايی طبيعی داشته و خيلی هم کارساز بوده برای ارتش استراليا به او بورس تحقيقاتی میدهند که برود دربارهی مواد غذايی طبيعی در استراليا تحقيق کند. اسم تحقيق را هم میگذارند "بقا در طبيعت".
نتيجه تحقيق که به صورت کتاب منتشر میشود میبينند آنقدر موضوع جذابیست که میشود از آن مجموعه تلويزيونی ساخت. شبکه ملی تلويزيون استراليا با لس قرارداد میبندد که خودش به عنوان مجری سريال کار کند و يک تيم مفصل توليد هم برای اين مجموعه راه میاندازند که سريال آن را در ايران هم پخش کردند.
درست بعد از توليد و پخش همان مجموعه تلويزيونی که معروفيت جهانی هم پيدا کرد عالیترين نشان ملی استراليا را به لس اهدا کردند. دو سال پيش هم دانشگاه جيمز کوک به لس دکترای افتخاری علوم اهدا کرد.
همان وقتی که طرح اين برنامه را به تلويزيون پيشنهاد کردم گفتم خوب است از اسماعيل ميرفخرايی به عنوان مجری برنامه استفاده کنيم. يک روزی زنگ زدم که خواهش میکنم فردا تشريف بياوريد تلويزيون که دربارهی اين مجموعه حرف بزنيم. از روی محبت استاد به شاگرد قبول کرد که بيايد تلويزيون. فردا ساعت 10 صبح زنگ زد که جلوی در ورودی ماندهام و میگويند دستور آمده که ميرفخرايی اجازه ورود به تلويزيون ندارد چون ممنوع التصوير است. فکر کنيد گروه دانش تلويزيون را خود همين اسماعيل ميرفخرايی راه انداخته بود بعد راهش نمیدادند بيايد توی همان دم و دستگاه راديو تلويزيون.
لس وقتی از ارتش بازنشسته شده درجهاش رسيده بوده به گروهبان يکمی ولی به خاطر همان سريال تلويزيونی عالیترين نشان ملی استراليا و يک دکترای افتخاری به او دادهاند آنوقت آدمهای صد برابر بهتر از او را توی جمهوری اسلامی يا فراری میدهند يا جايی راهشان نمیدهند.
يک قسمت از سريالش را ببينيد که يادتان بيايد دربارهی چه کسی نوشتم.
نظرات