عطارها
در قسمتي از فيلم "سفر قندهار" مخملباف آن پزشکي که دارد بيمارهای زن را از پشت پرده و به واسطه ی همراهشان معاينه مي کند و بعد هم معلوم مي شود اصلأ پزشک نيست يک حرف جالبي مي زند که فکر مي کنم تفاوت آشکار توسعه يافتگي و عقب ماندگي را به خوبي نشان مي دهد. مي گويد يک آدم معمولي در غرب دانش پزشکي اش به اندازه ی يک طبيب در کشورهای فقير است. اين حرف درستي است که نمي دانم واقعأ مخملباف دانسته اين را در فيلم جا داده يا نه
درستي اين حرف را مي شود از برنامه های آموزشي مدارس و رسانه ها در غرب فهميد. هر موضوع بهداشتي ی که دانستنش برای جامعه ضروری باشد به سرعت در برنامه ی آموزشي مدارس جای مي گيرد و همزمان نسخه هايي به زبان ساده تر از همان محتوای آموزشي برای والدين فرستاده مي شود. حجم عظيمي از اطلاعات روزانه که از طريق رسانه ها تبليغ مي شود با هدف آشنا کردن مردم با مشکلات بهداشتي است که ممکن است در آينده ی نه چندان دور جامعه با آن ها روبرو بشود
من يکي دو باری فرصت داشته ام که با پشت صحنه ی اين فعاليت ها آشنا بشوم. به طور برنامه ريزی شده ای در تمام سازمان ها و ادارات يک گروهي کارشان اين است که بنشينند و برای 3-4 ماه آينده فکر کنند که چطور مي شود با بهترين روش ممکن و البته ارزان، بيشترين اطلاعات را به مردم رساند. اطلاعات بهداشتي سريعتر از همه و بعد تبليغات برای کالا و خدمات. برای همين هم هست که معمولأ اطلاعات عمومي افراد درباره ی پيشامدهای اجتماعي و بخصوص بهداشتي بسيار خوب است و حتي مي توانند با همان اطلاعات در کشورهای فقير به اندازه ی يک کارشناس بهداشت موثر باشند
اما گاهي که من مقايسه مي کنم مي بينم هر چه اين ها جلوتر مي روند ما در ايران همان اطلاعات پايه ای خوبمان درباره ی بهداشت و درمان را داريم از دست مي دهيم. ما ايراني ها معمولأ به واسطه ی سابقه ی خوبي که در استفاده از داروهای گياهي داريم کم و بيش بلديم در تابستان و زمستان چطور از پس بيماری های فصلي خلاص بشويم. معمولأ هم نسل قديمي تر اطلاعاتشان خيلي بيشتر از جوان ترهاست. اما منابع اين اطلاعات داروهای گياهي که همان عطارها باشند روز به روز تعدادشان دارد تحليل مي رود و به همين نسبت هم تعداد مشتريانشان و بعد اطلاعات عمومي مردم از گياهان دارويي دارد کم و کمتر مي شود. اين سابقه ی دارويي که بدون معلم و کلاس و فقط از طريق عطارها و بعد نسل به نسل منتشر مي شود هر چه تحليل برود ميزان وابستگي ما به اطلاعات يکطرفه ی بهداشتي به منابع بهداشتي هم بيشتر مي شود. بنابراين اگر کسي مي توانست با استفاده از همين خواص داروهای گياهي تا رسيدن به دکتر و درمانگاه از وخامت حالش کم کند حالا وقتي دستش به پزشک مي رسد که از زور وخامت رو به قبله شده
البته هر بار که در ايران آمده اند مثلأ به داروهای گياهي و عطاری ها توجه کنند يک باره زده اند چشم اين جماعت را هم کور کرده اند و از اين جهت آدم نمي تواند مثلأ داد و هوار کند که بابا داريد منابع با ارزش بهداشت عمومي را از مردم دور مي کنيد، اما شايد راهش اين باشد که مثلأ روزنامه ها بدون هياهو شروع کنند به دميدن در تنور اين بهداشت کاران قديمي بدون اين که واقعأ بخواهند موج خبری توليد کنند و واسطه های سودجو را به طرف اين حرفه سوق بدهند. کار ظريفي است ولي پايه های علمي و اعتماد عمومي اش در ايران هست فقط آدم های قلم به دست متبحر مي خواهد که بدون صدمه زدن به اصل موضوع آن را از فراموشي نجات بدهند
بهداشت عمومي در ايران يعني همين عطارها، اين را نه به عنوان روزنامه نگار علمي بلکه به عنوان يک محقق در علوم پزشکي مي گويم

نظرات

پست‌های پرطرفدار