آی عمو! دستت بشکند
من هر سال که سر و کله ی کاج های سال نوی مسيحي پيدا مي شود، حتي در خود ايران، ياد يک گفتگويي مي افتم که يکي از روزها در ستون روزانه ای که در روزنامه ی نشاط و بعدتر در عصر آزادگان داشتم چاپ شد. خلاصه ی مصاحبه اين بود
از دکتر منصور عبايي که متخصص آفات گياهي است پرسيدم اين درست است که يکي از بهترين مکان ها برای پيدا کردن کاج نوئل ايران است؟ جواب داد يکي از بهترين مکان ها بود چون آنقدر آفت از شمال ايران از طريق قاچاق چوب و الوار روسي به ايران وارد شد که تقريبأ چيزی از کاج نوئل نمانده. پای تلفن که با هم حرف مي زديم با غصه مي گفت من هر بار با هواپيمای تحقيقاتي از بالای مناطق جنگلي ايران عبور مي کنم گريه ام مي گيرد که ديگر چيزی از جنگل های طبيعي ايران نمانده. کاج نوئل معروفترينشان است چيزی از بقيه هم نمانده
چند مدتي بعد از آن گفتگو يک آدم متخصص در حشره شناسي که حالا اسمش را محفوظ نگه مي دارم يک موضوعي را برايم تعريف کرد که هاج و واج مانده بودم. مي گفت اين سوسک های ريزی را که خيلي هم زياد شده اند ديدی؟ گفتم بله. گفت مي داني از کجا مي آيند؟ گفتم مي گويند از لای جعبه های چوبي. گفت از لای جعبه های چوبي قديمي، اصلأ اسمشان را گذاشته اند سوسک آمريکايي. گفت اين ها با همان جعبه های سلاح هايي آمده که ايران در طول جنگ هشت ساله از واسطه های اسلحه مي خريد. سوسک گذاشتن چوب يعني کهنگي آن، يعني اسلحه کهنه فروخته اند، آنقدر که جعبه اش زير باد و باران مانده بوده و حشرات فرصت لانه کردن در لابلای آن ها را پيدا کرده بوده اند. يعني اگر حساب و کتابي در کار بود مي شد شکايت کرد و آن واسطه ی خريد اسلحه را به دادگاه مي کشاند
يعني آی عمو دستت بشکند که اسلحه ی کهنه خريدی دادی دست آن رزمنده ی مادر مرده که درست سر بزنگاه که بايد کار کند کار نمي کرد و حالا بايد همه خانواده اش دنبال آن عزيز گمشده شان در بين تابوت ها بگردند و پيدايش نکنند

نظرات

پست‌های پرطرفدار