آن طرف دنيا، اين طرف دنيا
سال گذشته با يکي از سناتورهای ايالت کوئينزلند به نام" آندرو بارتلت" آشنا شدم و يک روز دعوتم کرد دفتر کارش برای يک فنجان قهوه. آدم جالبي بود و از همه چيز صحبت مي کرديم. آرام آرام بحثمان کشيده شد به اينترنت و ارتباطات. ديدم چه اطلاعات جالبي دارد درباره ی وبلاگ ها که مثلأ چطوری تمپليت درست کنيم و چه چيزهايي بايد نوشت و اين ها. بهش گفتم اين ها را جايي خوانده ای؟ گفت نه من خودم وبلاگر هستم. بعد هم آدرسش را داد
از آن روز مرتب به وبلاگش سر مي زنم که البته حالا تغيير مکان داده به اينجا. هم جالب مي نويسد و هم کم کم دارد بين جوان های اين جا که خيلي در باغ وبلاگ نيستند طرفدار پيدا مي کند. يک بار درباره ی وبلاگ های ايراني از من سوال کرد، يعني ايميل فرستاد که شنيده ام مشکل دارند در ايران. برايش نوشتم اساسأ ارتباطات در ايران مشکل دارد و وبلاگ هم به همچنين. متوجه شدم با حساسيت دارد پيگيری مي کند با همين خبرهايي که از گوشه و کنار به دستش مي رسد. خلاصه همين دو سه ماه پيش ايميل زد که بيا و فکر کنيم برای يک جلسه ای درباره ی وبلاگ ها در دانشگاه و متمرکز بشويم به موضوع وبلاگ نويس های ايراني. برايش نوشتم به نظرم پيشنهاد خوبي است اما وقتش حالا نيست چون هر حرفي که اين جا بزني آن بيچاره ها را که در مخمصه هستند بيشتر به دردسر مي اندازی، تا حالا همه را بسته اند به امريکا منبعد استراليا هم مي شود قوز بالا قوز برای وبلاگ نويس ها. فعلأ هر از چندی خبر تازه ای مي شنود برايم مي فرستد و نظر مي پرسد
خلاصه اين که دنيای کوچکي است. آن جا تکان مي خوريد اين طرف باخبر مي شوند، قابل پنهان شدن هم نيست هيچ چيز
نظرات