چه کسي خواب است؟
چرا اينقدر حوادث رانندگي در ايران زياد است؟
جاده ها خرابند، مقررات رانندگي کهنه هستند و کسي آن ها را بازبيني نمي کند، مصالح مورد استفاده در جاده سازی نامرغوبند و جاده ها چين و چروک برمي دارند و کنترل ماشين از دست مي رود، قطعات خودروها که عمومأ در ايران ساخته مي شوند استاندارد نيستند و تضميني ندارد که درست کار کنند و چند دليل ديگر که اگر وقت شد با سند و مدرک و آدم های مرتبط مي نويسم درباره ی هر کدامشان. نشاني هم مي دهم که هم نوشته هايم را برويد بخوانيد، اگر شک داريد، هم آدمش را معرفي ميکنم که نگوئيد از خودش حرف زده
اما يک دليل علمي هم اين وسط هست که من يک بار ته و تويش را درآوردم، مثل يک روزنامه نگار علمي که البته بوده ام و هستم، و آنقدر سماجت کردم تا دو تا نامه ی خيلي مهم هم نوشته شد که حالا مي گويم
هفت-هشت سال پيش در شهرک غرب يک تصادفي رخ داد بين يک پاترول دو در و يک پژو. تا جايي که يادم هست هر دو درب و داغان شدند، هم راننده و هم ماشين. تصادف آنقدر ناجور بود که مدت ها همه درباره اش حرف مي زدند و يکي دو تا مطلب هم در روزنامه ی ايران نوشتند درباره اش. به نظرم پنج شش ماهي هم طول کشيد تا دادگاه بر اساس نظر کارشناس راهنمايي و رانندگي رأی صادر کند. رايي که صادر شد اين بود: هر دو راننده مقصرند به نسبت نصف-نصف، و پرونده بسته شد
آن موقع دکتر رضا منصوری رئيس انجمن فيزيک و رئيس دانشکده ی فيزيک صنعتي شريف بود. گاهي از اين حرف های اين طرف و آن طرف مي زديم. او هم جريان را مي دانست. به نظرمان رسيد اين موضوع را علمي دنبال کنيم، من از رسانه و او از فيزيک. صحنه ی تصادف را تبديل به يک مسئله ی فيزيکي کردند و يکي از استادهای صنعتي شريف آن را به دانشجوها داد که حل کنند، دانشجوها هم افتادند به جان مسئله و هر چه پارامتر ممکن وجود داشت همه را در محاسبه گنجاندند، دست آخر جواب ها نشان داد يکي از خودروها اصلأ نمي توانسته مقصر باشد کاملأ با دلايل فيزيکي. کار دانشجوها شاهکار از آب درآمد
دکتر منصوری هم برداشت يک نامه ی تند نوشت به قاضي و فرمانده نيروی انتظامي که اين حکم شما بر اساس يک نظر کاملأ غلط صادر شده و اگر واقعأ مي خواهيد عدالت را برقرار کنيد بايد حکمتان را عوض کنيد. به فرمانده راهنمايي و رانندگي هم نوشت ما اهل فيزيک حاضريم برای کارشناسان شما کلاس مجاني بگذاريم که دانششان درباره ی برخورد اجسام در تصادفات علمي بشود. طبق معمول هر دو طرف تشکر کردند از اين عنايات علمي اما خم به ابرو نياوردند که حکم عوض بشود يا کارشناسان بروند کلاس فيزيک
من چند بار در برنامه هايم در راديو و تلويزيون و روزنامه ها يادآوری کردم که دانش اين چيزها در ايران هم هست و بايد بخواهيم اين دانش از کتاب ها به جامعه منتقل شود اما انگار نه انگار، طبق معمول
حالا واقعأ اگر از همين کارشناسان راهنمايي و رانندگي- که آدم های زحمتکشي هم هستند انصافأ که شغلشان روز تعطيل و غير تعطيل ندارد- يک امتحان ساده ی فيزيک بگيرند واقعأ از پس آن برمي آيند؟ بلاخره وقتي دانشجو جماعت کتک مي خورد آنوقت هيچ دانشجوی فيزيکي آرزو نمي کند برود مأمور راهنمايي و رانندگي بشود که حق مردم پايمال نشود ضمن اين که هيچکس هم قوانين قديمي را مرور نمي کند که اصلاح بشوند، نتيجه اش مي شود تصادفات مرگبار جاده ای. همه اش که رانندگان خواب آلود نيستند که، بايد آن هايي را که اصلأ خوابند و سکان مملکت دستشان است بيدار کرد

نظرات

پست‌های پرطرفدار