نوشابه ی زمين خشک کن
سال گذشته يک مطلبي درباره ی وضع خراب محيط زيست ايران نوشتم و در واقع يک پرونده ای رو باز کردم که مي تونست برای روزنامه نگاران علمي و محيط زيستي ايران قابل پيگيری باشه. اين خبر آلودگي آب رودخانه در چين به صرافتم انداحت تا اون چيزهايي رو که برای تکميل اون نوشته کم بود اضافه کنم. کاش وقتش رو داشتم و پيگيری اش مي کردم، افتضاحي رو که خانم دکتر ابتکار هم ازش باخبر بود و کاری برای اون انجام نداد اقلأ پيش چشمم مي آوردم. و اما اصل قضيه
يکي از کارخانه هايي که بعد از انقلاب در ايران تعطيلي شد کارخانه توليد نوشابه ی الکلي به نام ميکده بود. اين کارخانه حالا در شهر صنعتي قزوين قرار گرفته. ظاهرأ بعد از چند سالي که اين کارخانه تعطيل بوده عده ای با محاسبه سودی که مي تونستن از فروش الکل طبي و صنعتي به دست بيارن کارخانه رو مجددأ راه اندازی مي کنند و اسمش رو ميذارن قطران. تا جاييکه که من مي دانم در حدود سال های هفتاد تا هفتادوهشت از محل فروش داخلي و خارجي محصولات توليدی اين کارخانه سود هنگفتي نصيب صاحبان جديد کارخانه شد. سهامدار اصلي هم حوزه ی علميه ی قزوين هست و يک نهاد انقلابي هم مابقي سهام رو داره. علت اون سود هنگفت اين بوده که تجهيزات توليدی کارخانه نه تنها در منطقه خاورميانه کم نظير بوده بلکه هند و آسيای ميانه هم چنين امکانات مفصلي نداشتن. من خودم کارخانه رو ديده ام و مي تونم بگم وقتي معيار زماني قبل از انقلاب رو به عنوان مبنای کار قرار بديم واقعأ کارخانه ی بزرگي بوده. يکي از مسؤلان کارخانه مي گفت درهمون دوران پولسازی و مشتری پر و پا قرص برای محصولات يکدفعه سهامداران کارخانه گفتند خريداران خارجي الکل بايد از وزارتخانه های بهداشت کشورهاشون نامه بيارن که اين الکلي رو که مي خرن فقط برای مصارف پزشکي هست و هيچ استفاده ی ديگه ای مثلأ در نوشابه سازی نداره. چند تايي از خريداران اعتراض کردن که به شما چه ربطي داره اما ظاهرأ کسي گوشش بدهکار نبوده و کم کم همين هم باعث شده تا کشورهای آسيای ميانه و هند با مغتنم شمردن موقعيت چندتايي کارخانه الکل سازی احداث کنن و به مرور بازار از دست شرکت ايراني درمياد. شرکت الکل سازی ايراني يا همين قطران فعلي چند وقتي به توليد نوشابه و آبميوه رو مياره اما به نتيجه نمي رسه و تقريبأ به مرز ورشکستگي مي رسه. محصولش هم همون الکل صنعتي و مقدار کمتری الکل طبي بوده تا اينکه بلاخره مجوز توليد الکل طبي به ميزان زياد رو بهش مي دن. اين الکل اضافه ی طبي کجا و چطور مصرف مي شه حالا بماند اما يک حاشيه ای هم داره که به نظر من از توليد اون الکل مهمتره. اون حاشيه اينه که مسؤلان کارخانه با وجود توليد الکل اما هنوز پسمانده های توليداتشون رو که باز هم مي تونه برای توليد انواع ديگه ای از نوشابه های الکلي استفاده بشه، با وجود داشتن امکانات فني، دور مي ريزن. در واقع با روش اين ها برای توليد مثلأ يک ليتر الکل سه کيلو پسمانده به دست مياد و اين پسمانده ها از توان تصفيه خارجه بنابراين مسئولان کارخانه تصميم مي گيرن سر لوله های خروجي پسمان ها رو بذازن توی دشتي که پشت کارخانه هست روی زمين های کنار کارخانه و ازا ون به بعد مثل نهر آب همينطور پسمانده مي فرستن توی محيط. من اين صحنه ی خروج پسمانده ها و منظره زمين های اطرافش رو ديده بودم. اگر بگم وحشتناکه باز هم عمق فاجعه رو نشون نمي ده. ساکنان روستاهای اطراف چند بار به کارخانه اعتراض کردن، اعتراض حسابي درحدودی که بزن بزن شده ولي به خاطر قدرت سهامداران کارخانه نتونستن کاری از پيش ببرن. حتي يک روستايي در همون نزديکي در حال تخليه شدن بود از بس بوی ناجوری توی منطقه اطراف کارخانه هست، شنيدم که اين داستان تخليه ی روستا اونقدر مفصل بوده از جنبه ی اجتماعي که دو تا پايان نامه ی دانشگاهي در دانشگاه تهران هم ازش دراومده.خلاصه با کش و قوس فراوان رفتن يک متخصص آلماني به نام پروفسور ولفگانگ اشپيرا که رئيس گروه مهندسي شيمي و پسمان های خطرناک در دانشگاه فني براندنبورگ در شهر کوتبوس آلمان هست رو آوردن که بتونه اين گرفتاری رو برای کارخانه حل کنه البته قرار و مدارشون به هم مي خوره و اوضاغ دائمأ بدتر مي شه. من با اين پروفسور اشپيرا رفتم بازديد زمين های اطراف کارخانه، وقتي داشتيم برمي گشتيم تهران به من گفت حتي اگر مشکل تصفيه کارخانه حل شدني باشه که با اين وسعت خيلي سخته باز هم تمام زمين های کشاورزی منطقه و سفره های آب زيرزميني به کلي از بين رفته. يعني الکل سازی قطران خالا هر چي که توليد مي کنه يا نمي کنه اما يک منطقه ای رو از نظر زيستي تغيير کاربری داده، از زمين کشاورزی و روستانشيني به بيابان بد بو و بي خاصيت، و خالي از سکنه. خير سرشون مدت ها داشتن نوشابه توليد مي کردن
آدم روزنامه نگار علمي هم که مي شه دائم بايد از اين جور غصه ها دق کش بشه
نظرات