تبصره
شهرت آدم ها در چيست؟ بعضي ها مثل من شهرتشان در بين خانواده در اين است که از زور کار کردن بلد نيستند تفريح کنند و به خانواده شان تفريح برسانند، خانواده شان هم مثل آدمي که تشنه ی آب است هميشه به دنبال تفريح پيدا کردن هستند. کم ضايعه ای نيست البته. اين مشکل برای من از پدر به پسر منتقل شده، پدرم هم از فرط عشق به کار تفريح کردن را به من ياد نداد
شهرت بعضي های ديگر در بد دهني است. يک آدمي را مي شناسم که به طرز فجيعي بد دهني مي کند همه جا و با همه کس. خودش و خيلي از اطرافيانش چوب بد دهني هايش را خورده اند و تا جايي که مي دانم هنوز هم در بر همان پاشنه ی قبلي اش مي چرخد و آن حضرت، بلای بد دهني اش دامن اين و آن را مي گيرد
امروز فکر مي کردم چطور است که من هنوز نتوانسته ام آن طوری که يک آدم عادی بايد تفريح کند در همين استراليا تفريح نکرده ام. همه اش داستان پول نيست. بخشي هم همان کوله بار فرهنگي ماست که خالي از نشانه های تفريح است. اين که جمهوری اسلامي تفريح را در درس خواندن يا کار کردن مي داند مشکل کمبود تفريح را برای مردم حل نمي کند. درس و کار را بايد گاهي تعطيل کرد، دست از ايدئولوژی کشيد و به دنيا هم نگاه کرد، البته بدون بد دهني
من دارم آرام آرام ياد مي گيرم که تفريح کردن يعني چه؟ البته کار آساني هم نيست اما اگر قرار باشد اين نسل ما که تمام گرفتاری های انقلاب و جنگ را تجربه کرده نتواند فاصله ی خودش را با تفريح کردن به حداقل برساند مثل چوب خشک مي شکند
البته من نسخه برای کسي نمي پيچم، فقط حرف دل خودم را مي نويسم، اما جامعه نمي تواند به سرانجامي برسد مگر اين که تفريح کردن را بلد باشد. لطفأ معني اش نکنيد که آدم بايد تا خرخره عرق بخورد با ماست و خيار تا بشود اسمش را تفريح گذاشت. اين معني کردن به همان اندازه ی آن حرف که بهترين تفريح کار کردن است از نظر من بي معني است. به نظر من، تفريح يعني چشمتان را به ديدن دنيا و تفاوت های آن باز کنيد و اجازه بدهيد دنيا متفاوت باشد
تبصره: آدم بد دهن هم خودش مي داند که چطور وقتي ديگران را منزجر کرد از جامعه کنار گذاشته مي شود

نظرات

پست‌های پرطرفدار