جمعه برای زندگي
هر سال فقط يک شب يکي از خيابانهای بريزبن ميريزد به هم. يعني ميريزد به هم واقعأ.
دليل اين به هم ريختن هم مربوط ميشود به اين که يک گروه رقص سامبا با طبلهایشان راه ميافتند توی خيابان و در نتيجه هر چه آدم و مور و ملخ توی خيابان هست شروع ميکنند به سامبا رقصيدن. خلاصه که يک اوضاعي ميشود.
حالا تازگيها هر هفته يک شب يک گروه از همان حضرات يک شب در سال يک جای ديگری از شهر جمع ميشوند و همان اوضاع برقرار ميشود و يک طوری دنيا را به هم ميريزند که آدمها که هيچ، دار و درخت هم شروع ميکنند به تکان خوردن.
حالا ميتوانيد ببينيد در اين مواقع چه اتفاقي ميافتد.
دليل اين به هم ريختن هم مربوط ميشود به اين که يک گروه رقص سامبا با طبلهایشان راه ميافتند توی خيابان و در نتيجه هر چه آدم و مور و ملخ توی خيابان هست شروع ميکنند به سامبا رقصيدن. خلاصه که يک اوضاعي ميشود.
حالا تازگيها هر هفته يک شب يک گروه از همان حضرات يک شب در سال يک جای ديگری از شهر جمع ميشوند و همان اوضاع برقرار ميشود و يک طوری دنيا را به هم ميريزند که آدمها که هيچ، دار و درخت هم شروع ميکنند به تکان خوردن.
حالا ميتوانيد ببينيد در اين مواقع چه اتفاقي ميافتد.
نظرات