تابوها، پيشزمينهها
سر صبحي يک چيزی بنويسم برایتان که نتيجهی کنجکاوی دو هفتهی گذشتهام بود.
دو هفته پيش داشتم فکر ميکردم که چرا به بعضي فيلمهايي جايزه ميدهند که موضوعشان برای خيليها که تماشاچي بالقوهی فيلمها هستند نامأنوس است يا هنوز حرف زدن دربارهشان هم برای خيليها تابوست. برای نمونه فيلم کوه بروک بک که برندهی جايزهی فيلمنامهی اقتباسي و دو جايزهی ديگر در اسکار امسال شد.
حالا بعد از دو هفته تازه فهميدهام چرا اين اتفاق افتاده.
کاری به اين ندارم که ارزش اين فيلم برای آدمهای معتقد يا منتقد به همجنسگرايي چقدر است چون حرفم اصلأ مبتني بر دفاع يا انتقاد از طرفين موضوع نيست. حالا مينويسم حرفم چيست.
داستان کوه بروک بک در ايالت وايومين Wyoming امريکا رخ ميدهد.
وايومين در واقع ايالت گاوچرانها بوده از قديم و هنوز هم هست و آن کوه بروک بک در واقع نماد ايالت است. اهل اين ايالت نسبت به ايالتهای ديگر محافظهکارترند و اين را از زبان يک خبرنگار استراليايي به نام تام ويليامز مينويسم که برای شبکهی 7 تلويزيون استراليا برنامههای گردشگری ميسازد و يک مقالهای از او پيدا کردم که رفته بوده مسافرت در همين ايالت و چون استرالياييها اصولأ محافظهکارتر از امريکاييها هستند بنابراين ميشود حدس زد که وقتي تام مينويسد اهل وايومين محافظه کارند معنياش چيست.
در سال 1960 يعني 46 سال پيش يک پسر دانشجويي به نام "مثيو شپرد" که در دانشگاه ايالتي وايومين درس ميخوانده و همجنسگرا هم بوده و صاف صاف هم در آن ايالت محافظهکار راه ميرفته و علائق خودش را اعلام ميکرده چند باری توسط مخالفانش کتک مفصلي ميخورد.
اما مخالفان فقط به کتک زدن اکتفا نميکنند و يک روزی ميروند ضمن کتککاری بند کفششهای مثيو را باز ميکنند و او را با همانها ميبندند به يک نردهای، ظاهرأ محلش هم جايي بوده به نام "لاماری". از قرار همهی اطرافيان هم از ماجرای کتک خوردن و بسته شدن مثيو باخبر بودهاند اما هيچکس به او کمک نميکند تا اين که مثيو با همان دستهای بسته به نرده ميميرد.
حالا اسم مثيو شپرد تبديل شده به يک جور مبارزه اجتماعي برای هر چيز و با همين اسم مدام ميکوبند توی سر اهالي وايومين که شما از فرط محافظهکاری تا کشتن مخالفان عقيدهتان هم پيش ميرويد.
در واقع فيلم کوه بروک بک از يک فيلم با موضوع همجنسگرايي فراتر ميرود و تبديل ميشود به يک فيلمي در ژانر مبارزه برای حقوق اجتماعي. به هر حال ارزشهای اجتماعي برای آدمهای مختلف و در هر کشوری متفاوت است.
از قرار، نمايش فيلم کوه بروک بک با آن پيشزمينهی اجتماعي بايد برای اهل ايالت وايومين خيلي يادآوری بدی بوده باشد. يک جور يادآوری همراه با خون و خونريزی.
انگار يک فيلمي از ايران خودمان در زمان انقلاب نشان بدهند که هر کسي يک اسلحه دستش گرفته بود و حتي برای خصومتهای شخصي هم ميرفت تکليف خودش را با طرفهايش روشن ميکرد، و بعد به همان فيلم هم جايزه بدهند.
دو هفته پيش داشتم فکر ميکردم که چرا به بعضي فيلمهايي جايزه ميدهند که موضوعشان برای خيليها که تماشاچي بالقوهی فيلمها هستند نامأنوس است يا هنوز حرف زدن دربارهشان هم برای خيليها تابوست. برای نمونه فيلم کوه بروک بک که برندهی جايزهی فيلمنامهی اقتباسي و دو جايزهی ديگر در اسکار امسال شد.
حالا بعد از دو هفته تازه فهميدهام چرا اين اتفاق افتاده.
کاری به اين ندارم که ارزش اين فيلم برای آدمهای معتقد يا منتقد به همجنسگرايي چقدر است چون حرفم اصلأ مبتني بر دفاع يا انتقاد از طرفين موضوع نيست. حالا مينويسم حرفم چيست.
داستان کوه بروک بک در ايالت وايومين Wyoming امريکا رخ ميدهد.
وايومين در واقع ايالت گاوچرانها بوده از قديم و هنوز هم هست و آن کوه بروک بک در واقع نماد ايالت است. اهل اين ايالت نسبت به ايالتهای ديگر محافظهکارترند و اين را از زبان يک خبرنگار استراليايي به نام تام ويليامز مينويسم که برای شبکهی 7 تلويزيون استراليا برنامههای گردشگری ميسازد و يک مقالهای از او پيدا کردم که رفته بوده مسافرت در همين ايالت و چون استرالياييها اصولأ محافظهکارتر از امريکاييها هستند بنابراين ميشود حدس زد که وقتي تام مينويسد اهل وايومين محافظه کارند معنياش چيست.
در سال 1960 يعني 46 سال پيش يک پسر دانشجويي به نام "مثيو شپرد" که در دانشگاه ايالتي وايومين درس ميخوانده و همجنسگرا هم بوده و صاف صاف هم در آن ايالت محافظهکار راه ميرفته و علائق خودش را اعلام ميکرده چند باری توسط مخالفانش کتک مفصلي ميخورد.
اما مخالفان فقط به کتک زدن اکتفا نميکنند و يک روزی ميروند ضمن کتککاری بند کفششهای مثيو را باز ميکنند و او را با همانها ميبندند به يک نردهای، ظاهرأ محلش هم جايي بوده به نام "لاماری". از قرار همهی اطرافيان هم از ماجرای کتک خوردن و بسته شدن مثيو باخبر بودهاند اما هيچکس به او کمک نميکند تا اين که مثيو با همان دستهای بسته به نرده ميميرد.
حالا اسم مثيو شپرد تبديل شده به يک جور مبارزه اجتماعي برای هر چيز و با همين اسم مدام ميکوبند توی سر اهالي وايومين که شما از فرط محافظهکاری تا کشتن مخالفان عقيدهتان هم پيش ميرويد.
در واقع فيلم کوه بروک بک از يک فيلم با موضوع همجنسگرايي فراتر ميرود و تبديل ميشود به يک فيلمي در ژانر مبارزه برای حقوق اجتماعي. به هر حال ارزشهای اجتماعي برای آدمهای مختلف و در هر کشوری متفاوت است.
از قرار، نمايش فيلم کوه بروک بک با آن پيشزمينهی اجتماعي بايد برای اهل ايالت وايومين خيلي يادآوری بدی بوده باشد. يک جور يادآوری همراه با خون و خونريزی.
انگار يک فيلمي از ايران خودمان در زمان انقلاب نشان بدهند که هر کسي يک اسلحه دستش گرفته بود و حتي برای خصومتهای شخصي هم ميرفت تکليف خودش را با طرفهايش روشن ميکرد، و بعد به همان فيلم هم جايزه بدهند.
نظرات