پارادوکس

امروز توی راه داشتم به يک پارادوکسي فکر مي‌کردم که اگر قرار باشد آدم برای خارجي‌ها توضيحش بدهد خيلي پارادوکس‌اش بدتر مي‌شود.

داشتم فکر مي‌کردم که خوب حالا هر آدمي حرف از حکومت‌های سابق بزند زود مي‌چسبانندش به سلطنت طلبي و پدر صاحاب بچه‌اش‌ را درمي‌آورند. ولي توی همين تهران اسم يک پادشاهي را گذاشته‌اند روی يکي از خيابان‌های مرکزی شهر، منظورم کريمخان زند است.

البته توجيه‌اش اين است که کريمخان گفته بوده من وکيل‌الرعايا هستم. حالا ايشان وکيل‌الرعايا بوده يا نبوده اما در اصل ماجرا که بلاخره يک دوره‌ای پادشاه ايران بوده و دنباله‌ی زنديه به شمار مي‌رفته که شکي نيست.

حالا اگر يکي از نسل زنديه بگويد بنا بر همان منش کريمخان من هم مي‌خواهم وکيل‌الرعايا بشوم لابد بايد گلبارانش کنند؟ البته که نه آن جور گلباراني که به سر سيامک پورزند کردند.

ولي اصل پارادوکس در اين است که بلاخره يا نظام دو هزار و چند صد ساله‌ی ايران خوب و بدش را بايد با هم دور ريخت يا اگر کريمخان زند از تويش خوب درآمده لابد بايد نادرشاه هم خوب بوده باشد که ايران را از آشفتگي درآورده و بعد کلي طلا و جواهر به زور گرفته و ريخته به خزانه‌ی مملکت و حالا پشتوانه‌ی پول ايران است. و به همين منوال بايد توی اين دو هزار و خرده‌ای سال چند نفر ديگر را هم پيدا کرد که خوب بوده‌اند.

بلاخره آدم تکليفش را نمي‌فهمد. وقتي خود جمهوری اسلامي اسم يک خيابان را به اسم يک پادشاه نگه داشته يعني دارد از يک نظام پادشاهي حمايت مي‌کند.

فکری بودم که خوب بود يک تشکيلاتي بنشيند و مثل اين فهرست اسامي که ثبت احوال مي‌دهد بيرون که مردم فلان اسم را اجازه ندارند برای بچه‌شان انتخاب کنند، يک فهرستي هم از پادشاهان خوب و بد فراهم کند که آدم بداند حرف از چه کساني بزند به او مي‌گويند سلطنت‌طلب‌ و کجاها امن و امان است.

بيخود نيست موقع انتخابات که مي‌رسد کانديداها تا مي‌خواهند خودشان را معرفي کنند يکي مي‌گويد من نوکر مردم هستم آن يکي مي‌گويد من خادم مردم هستم و يکي هم مثل احمدی‌نژاد مي‌گويد من رفتگر مردم هستم. لابد ديده‌اند همينقدر که يکي گفته وکيل‌الرعايا عاقبت به خير شده حالا هيچ جای کار عيب نمي‌کند که آن‌ها هم در دوره‌ی انتخابات هر روز يک چيز مردم بشوند.

نظرات

پست‌های پرطرفدار