دنيای جدید، نگاه سنتي

امروز داشتم از جلوی دفتر کار يکي از استادهای روزنامه‌نگاری رد مي‌شدم ديدم روی جلد يکي از شماره‌های قديمي نيويورکر مربوط به دهم دسامبر 2001 را کنده و زده به تابلوی کنار در اتاق

بعدأ که کمي تحقيق کردم توی اينترنت ديدم از قرار آن شماره‌ی نيويورکر درباره‌ی افغانستان بوده و طرح روی جلد هم در واقع نگاه يک افغان به شهر نيويورک است

خيلي طرح جالبي بود و آميختگي نگاه سنتي را با محيط مدرن نشان مي‌داد. مثلأ اصل منطقه‌ را اسمش را گذاشته نيويورکستان. يا يک جای ديگری را نوشته خنده‌بار (مثل قندهار). يک جای ديگر را به نام ملاها نامگذاری کرده، شايد مثلأ آن جا آدم‌های مذهبي بيشتر زندگي‌مي‌کنند


اما سه منطقه‌ی خيلي جالب هم در نقشه هست. يکي اسمش ايران و آن يکي هرات است و به همديگر چسبيده‌اند. و آن محل سوم را که با فلش نشانه‌گذاری کرده اسمش را گذاشته مغازه چادرفروشي. از قرار آن محل آخری در عکس خيلي معلوم نيست

توی اينترنت يک عکس درست و حسابي اما کوچک از همان روی جلد را پيدا کردم که آدرسش اين جاست. چون خيلي کار داشتم فقط چند تا عکس سريع گرفتم که ببينيد، کيفيت‌شان هم خيلي خوب نشده. اين عکس آخری هماني‌ست که روی اينترنت پيدايش کردم

اگر يکي از نسل دومي‌های ايراني‌ که هرگز ايران را نديده برای يک سفر برود ايران و برگردد و شروع کند به نشانه گذاری محل زندگي‌اش در خارج از ايران تقريبأ همين از آب درمي‌آيد. من که تازه چهار سال است آمده‌ام استراليا به يکي از فروشنده‌‌های اين جا مي‌گويم اکبرآقا، خيلي به اکبرآقای لبنياتي نزديک خانه‌ی پدرم شباهت دارد

اين نشانه‌گذاری‌های گاهي نشان مي‌دهد که خيلي وقت‌ها نسل دوم و حتي سوم مهاجران هم با همان فرهنگ نسل اول به دنيای اطراف‌شان نگاه مي‌کنند و خيلي از اوقات آن اوقات تلخي را که نسل اول به هر دليل از کشورشان دارند و به خاطر همان هم جلای وطن کرده‌اند نسل‌های بعدی‌شان ندارند

البته من از حدود اين حرف‌ها شاگردانه بيشتر نبايد حرف و تفسير بنويسم در مورد آن طرح روی جلد چون به هر حال استاد‌های ارتباطات که در همين فضای وبلاگي هم حضور دارند حرف‌های درست و حسابي‌تری دارند ولي همين که دنيای مدرن چقدر پيش چشم نسل‌های بعدی خارج نشين‌ها مي‌تواند متأثر از فضای فرهنگي و سنتي خانواده‌شان باشد برايم موضوع جالبي‌ست

نظرات

پست‌های پرطرفدار