مسيرهای عوضي

اين دو سه روز گذشته درگير چند تا کار بودم و هنوز هم کم و بيش هستم که نتيجه‌ی يکي از اين کارها خيلي غير قابل انتظارم بود

يکي از کارها مربوط است به آماده کردن يک درس برای دانشجويان سال اولي درباره‌ی ارتباط فرهنگ و علم در رسانه‌ها و بعد هم اثر اين مثلأ همپوشاني بر مردمي که راديو گوش مي‌کنند يا تلويزيون تماشا مي کنند يا روزنامه و مجله مي‌خوانند

فکری بودم که از سه تا نمونه حرف بزنم و بعضي منابع را برای مطالعه‌ی بيشترشان معرفي کنم. يکي از نمونه‌ها که حالا در ماه رمضان هم احتمال مي‌دادم برای دانشجويان استراليايي جالب باشد همين رؤيت هلال ماه و اصولأ موضوع نجوم بود که چطور از قديم بتدريج راهش را در بين عامه‌ی مردم باز کرده و حالا با خرافات هم آميخته شده، يک نمونه‌ی ديگر هم طب سنتي و در واقع طب گياهي سنتي‌ست که ريشه‌ی ايراني‌اش خيلي قديم‌ست

کلي سايت‌های اينترنتي را زير و رو کردم که منابع به درد بخور به زبان انگليسي پيدا کنم که دانشجوها با زمينه‌های ايراني نجوم هم آشنا بشوند. در نجوم جديد که خبر زيادی از ايراني‌ها نيست و قابل انتظار هم هست اما در نجوم قديم هم هر چه هست به انداز‌ه‌ی پيدا کردن سوزن در انبار کاه است. منابع فارسي مثل کتاب ممکن است داشته باشيم که داريم ولي منابع انگليسي خيلي خيلي کم است و تقريبأ از همه جا حذف شده‌ايم. اين حذف شده‌ايم را دقيقأ و آگاهانه نوشتم که بدانيد زير پای‌مان را جارو زده‌اند و هر جايي که ناچار بوده‌اند که اسمي از يک دانشمند ايراني بياورند با لطايف‌الحيل عربي‌اش را نوشته‌اند و نسبتش داده‌اند به يک کشور عربي. در طب هم وضعيت خراب‌تر از اين چيزی‌ست که درباره‌ی نجوم ديدم

خيلي باعث تأسف است

مي‌دانيد اين لجبازی‌های جمهوری اسلامي با دنيا آن هم به خاطر برنامه‌ی اتمي که نه سر دارد و نه ته نتيجه‌اش در همين نيست که حالا نيروگاه اتمي داريم پس برويم قاطي کله گنده‌های دنيا بشويم. اين لجبازی‌های احمقانه منجر به اين شده که از يک جای ديگر دارند ريشه‌مان را مي‌سوزانند و اين را ديگر نمي‌شود با شورای امنيت و هارت و پورت کردن و چهار تا شعار و راهپيمايي درستش کرد

همين الان اگر يک دانشجوی خارجي بخواهد درباره‌ی تأثير دانشمندان قديم ايران بر علومي مثل رياضي يا نجوم يا طب و حتي گياهان دارويي و چيزهای با ارزش ديگر کار کند به راحتي به مسيری کشيده مي‌شود که آن طرفش اگر به کشورهای عربي ختم نشود حتمأ به اروپايي‌ها مي‌رسد

در واقع قيمت اين برنامه‌ی اتمي ايران را داريم يک جای ديگری پس مي‌دهيم و خيلي خيلي سخت و مي‌شود گفت جزو محالات است که بشود بعدها مسيری را که در تکامل تدريجي علوم دارند در کتاب‌ها مي‌نويسند و ايران از آن‌ حذف شده دوباره اصلاح کرد

اين يکي دو روزه داشتم فکر مي‌کردم مثلأ بروم سر کلاس به دانشجوها بگويم ايران قديم فلان بوده و بهمان و نهايتش چهار تا عکس از سايت‌های ايراني را روی پروژکتور نمايش بدهم ولي آخرش بايد بروند خودشان منابع را بخوانند، خوب هيچ چيزی که قابل اعتنا باشد پيدا نمي‌کنند. نتيجه‌اش اين است که مي‌روند مي‌گويند فلاني حرف مفت زده. بعدش من چه کار بايد انجام بدهم؟ بروم فحش و فحش‌کاری کنم که کتاب‌ها را عوضي نوشته‌اند؟ يا داستان را بچسبانم به سياست که ممکن است اصلأ دانشجوها در باغ اين حرف‌ها نباشند. اصلأ مگر آدمي مثل من در مقابل غول‌هايي که در دانشگاه‌های معتبر دنيا نشسته‌اند و کتاب‌های مرجع را نوشته‌اند چقدر زورم مي‌رسد؟ هر چه بگويم با دو تا مقاله که اعتبار نويسندگانشان از همه‌ی زندگي‌من هم بيشتر است مي‌کوبند توی دهانم

آدم گريه‌اش مي‌گيرد که خودش هم نشسته و خيلي آگاهانه پارو داده‌اند دستش که همراه با بقيه پارو بزند به سمت جايي که مي‌داند مسيرش عوضي‌ست اما حرف بزند بايد از قايق پياده شود. خوب بود اقلأ همين اعتراض و پياده شدن از قايق بود. آدم بعد بايد برود برای يک احمق ديگری پارو بزند که او هم دارد همه‌مان را مي‌برد به يک مسير عوضي ديگر

نظرات

پست‌های پرطرفدار