نوشته های پراکنده
صدای بخار اين ديگ های زود پز رو شنيدين که از سوپاپ مي زنه بيرون؟ کولر اتاق من توی دانشگاه شروع کرده به صدا درآوردن درست شبيه زودپز. صدای خود کولر کم بود حالا اين صدای جديد هم اضافه شده. اين از امروزمون
توی کمدم توی اتاق قهوه و شکر و شير و از اين چيزها دارم که هر از گاهي تنهايي يا با بر و بچه ها مي شينيم به خوردن و نوشيدن. از ديروز ديدم کلي مورچه توی اتاق پيدا شده. فکر کردم مربوط به بارندگي های اين چند روز بوده و مورچه ها زدن بيرون از لانه هاشون. امروز کاشف به عمل آمد که از لانه زدن بيرون اما همگي حضور به هم رسانده اند بر سر کيسه ی کوچک شکر. وجدانأ کيسه ی شکر را من به زور باز مي کنم از بس پلاستيکش سفته، اونوقت اين مورچه ها وقت گذاشته اند برای جويدن کيسه و بي نتيجه هم نمانده زحمتشان. خلاصه شکر هم رفتني شد و فعلأ بايد شيريني اش را به خاطر بسپارم
وبلاگ نيک آهنگ هم باز نمي شود که اقلأ غم شکر و کولر را برای چند دقيقه فراموش کنم
به نظرم مي رسد اين را هم بنويسم شايد زنان فعال در زمينه ی حقوق و آزادی های اجتماعي را به فکر بيندازم
با اين زوج و فرد کردن عبور و مرور خودروها و کمبود وسايل نقليه ی عمومي احتمالأ آن هايي که مي توانند رکاب بزنند رفته اند به فکر دوچرخه خريدن. حالا اگر زنان و بعضي همسراني که خودشان هم معتقدند به اين کار اين خواسته که زن و شوهر با هم دوچرخه سواری کنند را ببرند مطرح کنند ممکن است نتيجه بگيرند، اصلأ شايد مطرح کردن هم ندارد بي خود عسس مرا بگير مي شود. به نظرم آن هايي که هنوز بچه ندارند بهتر از ديگران بتوانند زن و شوهر با هم در خيابان ها دوچرخه سواری کنند مثلأ بعد از ساعات اداری تا کم کم اصل دوچرخه سواری خانم ها راه بيفتد. جهت ايده دادن هم عرض مي کنم که اين جا دوچرخه های دست سازی هم هست که دو تا دوچرخه را به هم وصل مي کنند با يک تنه و دو تا چرخ، گاهي يک زين هم برای بچه مي گذارند آن وسط و زن و شوهر با هم رکاب مي زنند. انگار همگي سوار موتورسيکلت شده اند. کار سختي نيست درست کردنش. در اين سايت های عکس مربوط به هند و تايوان و اين کشورهای آسيای جنوبشرقي که برويد کلي ايده برای دوچرخه های من درآوردی اما کاربردی پيدا مي کنيد که مي شود در ايران به صورت وسيله ی نقليه ی خانوادگي رواج داد
با اين زوج و فرد کردن عبور و مرور خودروها و کمبود وسايل نقليه ی عمومي احتمالأ آن هايي که مي توانند رکاب بزنند رفته اند به فکر دوچرخه خريدن. حالا اگر زنان و بعضي همسراني که خودشان هم معتقدند به اين کار اين خواسته که زن و شوهر با هم دوچرخه سواری کنند را ببرند مطرح کنند ممکن است نتيجه بگيرند، اصلأ شايد مطرح کردن هم ندارد بي خود عسس مرا بگير مي شود. به نظرم آن هايي که هنوز بچه ندارند بهتر از ديگران بتوانند زن و شوهر با هم در خيابان ها دوچرخه سواری کنند مثلأ بعد از ساعات اداری تا کم کم اصل دوچرخه سواری خانم ها راه بيفتد. جهت ايده دادن هم عرض مي کنم که اين جا دوچرخه های دست سازی هم هست که دو تا دوچرخه را به هم وصل مي کنند با يک تنه و دو تا چرخ، گاهي يک زين هم برای بچه مي گذارند آن وسط و زن و شوهر با هم رکاب مي زنند. انگار همگي سوار موتورسيکلت شده اند. کار سختي نيست درست کردنش. در اين سايت های عکس مربوط به هند و تايوان و اين کشورهای آسيای جنوبشرقي که برويد کلي ايده برای دوچرخه های من درآوردی اما کاربردی پيدا مي کنيد که مي شود در ايران به صورت وسيله ی نقليه ی خانوادگي رواج داد
من بروم آزمايشگاه و کارهای نيمه تمام را يک کمي انجام بدهم و بعد بيايم برايتان يک چيزی بنويسم درباره ی يک باوری که تازگي ها پيدا کرده ام، شايد به دردتان خورد
نظرات