دايي جان ناپلئون



پريروز پيش يکي از دوستانم ديدم ترجمه‌ی کتاب "دايي جان ناپلئون" به زبان انگليسي را دارد. از قرار يکي دو نسخه‌اش را هم هديه داده به دوستان انگليسي زبانش.

اين عکس روی جلد کناب هم جالب بود. در واقع با اقتباس تلويزيوني که از کتاب شد حالا تا مي‌گوييد دايي جان ناپلئون همان آدمي پيش چشم‌تان مجسم مي‌شود که در تلويزيون ديده بوديدش.

معمولأ آدم کتاب را که مي‌خواند اگر فيلم را نديده باشد يک دايي جان و مش قاسم ديگری را مجسم مي‌کند و خودش کارگرداني تلويزيوني‌اش را در ذهنش انجام مي‌دهد اما بعد که فيلم را مي‌بيند تمام آن کارگرداني شخصي موضوع جايش را مي‌دهد به يک تصوير ثابت از موضوع و شخصيت‌ها.

به هر حال همينقدر که يک کتاب به اين معروفي در ادبيات ايران به زبان انگليسي ترجمه شده جای خوشحالي دارد.

يک چيز جالبی هم بگويم. اين مرحوم غلامحسين نقشينه که نقش دايي جان تاپلئون را بازی مي‌کرد يک وقتي قبل از انقلاب آمد خانه‌ی ما در خرمشهر. من تا ديدم‌شان از روی همان سريال شناختم. ولي آنقدر اين اسم دايي جان ناپلئونش بر اسم اصلي‌اش مي‌چربيد که هرگز به فاميل اصلي‌اش توجه نکرده بودم. البته کلي فاميل‌های ديگرمان هم آمده بودند، ظاهرأ برای عيد نوروز بود. خيلي هم متعجب بودم که ايشان آمده خانه‌ی ما.

بعدأ که مادربزرگم معرفي‌ام کردند و معلوم شد دايي جان ناپلئون و مادربزرگ من (مادر مادرم) پسر دايي و دختر عمه بودند. فاميل مادربزرگ من هم نقشينه است، هر دو هم که اصفهاني الاصل بودند.

نظرات

پست‌های پرطرفدار