کم که حرف نمي‌زنم حالا مذاکره هم اضافه شده

اينروزها دارم يک کتابي مي‌خوانم که اسمش  The Secrets of Successful Negotiation  يا مثلأ  "رموز مذاکره موفق" هست. البته اگر اين مدل خواندني که وسط کارهای جوراجور هر از گاهي دو سه صفحه‌اش را مي‌خوانم اسمش خواندن باشد.

مي‌دانيد اصل اين که اين کتاب را از کتابخانه گرفتم برای خواندن در واقع يک جمله‌اش بود که نويسندگانش همان اوايل کتاب نوشته‌اند. جمله اين است که "اصلأ چطور مي‌شود يک مذاکره را از افتادن در مسير جر و بحث حفظ کرد".

معمولأ خيلي سخت مي‌شود مرز بين مذاکره کردن برای به نتيجه رسيدن و جر و بحث برای به کرسي نشاندن يک حرف را مشخص کرد. ولي همينطوری که آدم فکر مي‌کند و گاهي بعد از مدتي که از يک جر و بحث مي‌گذرد مي‌بيند اتفاقأ مي‌توانسته در همان مداکره‌ای که منجر به جر و بحث شده يکي دو قدم به جلو هم بردارد و اگر لزومأ به نتيجه‌ی دلخواهش نرسيده اما در همان نقطه‌ی اول هم نمانده. به قول نويسندگان کتاب مي‌شود دوباره مذاکره را از توافق‌های قبلي شروع کرد و باز ادامه داد و هر بار يک پله بالاتر آمد.

نويسندگان کتاب دو تا خانم هستند. يکي‌شان معلم بوده و بعد شغلش را عوض کرده و رفته به يک مؤسسه‌‌ای که کارشان آموزش مذاکره کردن بوده. نويسنده‌ی دوم هم اول وکيل بوده و بعد قاضي شده. اين دو نفر همديگر را در يک جلسه‌ی آموزشي طولاني مدت ديده اند و چون خيلي عقايدشان به هم نزديک بوده فکرهای‌شان را ريخته‌اند روی هم و دو کتاب منتشر کرده‌اند، هر دو درباره‌ی مهارت‌های مذاکره کردن.

کتاب جالبي ست، به نظر من، چون نويسندگانش فقط تئوری نبافته‌اند و هر بار که يک موضوع را مطرح مي‌کنند چند تا تمرين هم مي‌دهند که آدم مي‌بيند از قالب فکر و خيال آمده بيرون و دارد همان حرف‌ها را در دنيای واقعي تمرين مي‌کند.

حالا انصافأ خدا اموات جفت‌ نويسندگان را بيامرزد چون اين چند وقت گذشته با همين تمرين‌های اوليه‌ی کتاب کلي کارهای مهم برای خودم انجام داده‌ام و اگر به همين ترتيب پيش برود و کتاب را تمام کنم لابد زندگي‌ام متحول مي‌شود.

نه اين که الحمدالله خيلي کم حرف مي‌زنم احتمالأ کتاب را که تمام کنم مذاکره کردن هم به کارهای ديگرم اضافه مي‌شود. چه شود!؟


      

نظرات

پست‌های پرطرفدار