مسابقه کيک پزی
روز دوشنبه يک کيک شکلاتي درست کردم، روز سه شنبه يک قطعه اش رو آوردم دانشگاه. بعد از نهار با يکي از دوستانم داشتيم کيک و قهوه مي خورديم يکي از دخترهای يک آزمايشگاه ديگه آمد ديد مشغول خوردن هستيم يک نگاهي به کيک انداخت من هم گفتم خودم درستش کردم
الان استادش آمد توی اتاقم گفت شنيدم خوب کيک درست مي کني، گفتم خوب نه، عالي. گفت ما اينجا بين بچه های آزمايشگاهمون مسابقه کيک پزی داريم مي خوای شرکت کني؟ گفتم آره ولي مي بازين (مي خواستم بگم ريز مي بينمت نمي دونستم انگليسي ش چي از آب درمياد). بنابراين من که کشته مرده ی رقابتم از حال خونم به جوش آمده که يک روی مفصل کم کنم از مدعيان آزمايشگاه رقيب
يک کيکي بپزم که برن حالا حالاها جلو بوق بزنن
ضمنأ اين دو تا عکس هم مربوط به يک اجرای سه نوازی ابوآ، فلوت و پيانو بود که هفته ی گذشته در فاصله ی نهار در دانشکده ی موسيقي برگزار شد

نظرات

پست‌های پرطرفدار