gerabetam

حالا وقتي موضوع را بنويسم متوجه مي‌شويد اين که آن بالا نوشتم معني‌اش چيست. در واقع دو تا اتفاق مختلف به يک دليل مشابه رخ داده که يکي‌شان را محض مثال مي‌نويسم.

چند وقت پيش سي دی "نسيم وصل" همايون شجريان را دادم به يکي از دوستان استراليايي‌ام که خودش را کشته برای هر چه در گوشه و کنارهای عرفان و صوفيگری‌ست. گفتم حالا ما که داريم فرار مي‌کنيم از دست‌شان تو خودت مي‌داني. فکر کردم يک کمي هم موسيقي ايراني جديد گوش کند بفهمد ما ايراني جماعت حالا همينطور قدح در دست راه نيفتاده‌ايم توی باغ و سبزه‌ها.

خلاصه که خيلي از صدای همايون شجريان خوشش آمده بود و يک روزی هم نشستم بعضي اشعارش را ترجمه کردم، به يک فلاکتي. هر يک واژه سي صفحه توضيح لازم دارد. از همين نسيم وصل بگيريد تا آخر.

آن وسط‌های ترجمه يک جايي مجبور شدم درباره‌ی اين که يک آدمي خيلي عميق شيفته‌ی يک چيزی مي‌شود برايش توضيح بدهم که بفهمد اين ديگر از آن عشق‌های از اوناش نيست که به يک بادی بند باشد و طرف اصلأ مجنون مي‌شود و سر آخر به او مي‌گويند خراباتي چون هيچ چيزی را تاب نمي‌آورد.

گفتم حالا توی بعضي حرف زدن‌های معمولي‌هم رگ و ريشه‌ی اين که يکي خراباتي شده با عبارت "خرابتم" ابراز مي‌شود. يکي که مي‌گويد خرابتم يعني ديگر زده است به سيم آخر. حالا البته همانطوری که مي‌دانيد گاهي طرف مي‌زند به سيم آخر ويلون و اصولأ خراباتي را مي‌پيچاند مي‌رود پي کارش.

حالا اين جناب دوست من تازگي‌ها با دوست دخترش خيلي خراباتي به هم زده‌اند و به وضع دردناکي قدحي را که ما جماعت ايراني وانهاده‌ايم حضرات به دست گرفته‌اند. حرف عشقولانه‌شان هم که چپ و راست برای هم تکست مي‌کنند شده‌ است خرابتم با مدل خودشان که همين gerabetam است.

آن هفته داشتم از يک ساختمان ديگری مي‌آمدم مسيرمان افتاد به هم و چند قدمي با هم رفتيم تا رسيديم به اتاق دوست دختر جناب‌شان. ديدم يک کمي که احوالپرسي کردند بعد که داشتيم مي‌رفتيم هر دوشان به هم مي‌گويند خرابتم. مرده بودم از خنده.

لابد فردا پس فردا همه‌ی ژيگول‌های توی دانشگاه به جای خداحافظي به هم مي‌گويند gerabetam.

يعني اگر بفهمند گرفتار چه بدبختي‌ای‌شان کرده‌ام آن دنيا هم حلالم نمي‌کنند!

نظرات

پست‌های پرطرفدار