آقای مهاجراني نمي‌شود به مردم سيخ فرو کنيد به خودتان سوزن هم نزنيد

حقيقتش برای عطا مهاجراني احترام قايلم و مسايل شخصي‌اش هم به من مربوط نيست. منتها الان ديدم يک چيزی نوشته توی روزنوشت گفتم همين که خود مهاجراني نوشته را اول يک کسي بايد به خود او بگويد.

نوشته که توی مملکت هر کسي که کاره‌ای هست درباره‌ی يک کار ديگری اظهار نظر مي‌کند و به عبارت خودش "... دادستان کل در باره واردات عروسک بیانیه می دهد...وزیر کشور معمولا در باره مسایل اقتصادی مصاحبه می کند و از دستاوردهای اقتصادی می گوید...استاندار لرستان در باره این که ما جزو پنج کشور اتمی دنیا هستیم حرف می زند...".

اما بعد يک خاطره‌ای تعريف مي‌کند از ديدارش از به قول خودش اردوگاه جذامي‌های تبريز که"...رفتم مدرسه ابتدایی کودکان جذامی ها...مدرسه مثل یک زباله دانی در میان باغ بود...تار و غبار گرفته. کثیف، آن چنان که نفست بند می‌آمد...در دفتر مدرسه با مدیر مدرسه صحبت می‌کردم. گفت علوم سیاسی خوانده، شروع کرد به تحلیل مسایل ایران و جهان. گفتم:" می‌دونی مهمترین مساله جهان چیه؟" چند مساله ای را بر شمرد. مدام می‌گفتم نه! از اون مهمتر هم هست. دست آخر پرسید :" کدوم مساله؟" گفتم:" مدرسه باباباغی!" تو باید یه این مدرسه برسی ... اگر به جای تو بودم. با کمک بچه ها مدرسه را جارو می‌کردم. رنگ می‌زدیم. از آموزش و پرورش کمک می‌گرفتم...".

حالا انصافأ مهاجراني که خودش اهل حکومت بوده به چه مناسبتي رفته بوده مدرسه‌ی جذامي‌ها؟ نماينده‌ی تبريز بوده؟ وزير بهداشت بوده؟ وزير آموزش و پرورش بوده؟ به عنوان وزير ارشاد رفته است ديدار مدرسه‌ی جذامي‌ها؟ خوب اين که بچه‌های مدرسه بردارند آنجا را تميز کنند و رنگ بزنند که يا وظيفه‌ی وزارت بهداری‌ست يا شهرداری يا آموزش و پرورش!

خود ايشان که ميِ‌گويد "یعنی هر کسی کار خودش را درست انجام بدهد..." خوب يعني خود ايشان هم حالا از اين حرف‌ها مي‌زنند که ديگر کاره‌ی مستقيمي نيستند وگرنه که هر کاره‌ای هم که بودند باز هيچ جای کارشان به مدرسه‌ی جذامي‌ها و تميز کردن و رنگ آميزی‌اش نمي‌خورده که!

آدم خوب است انتقاد کند منتها اول يک سوزن به خودش مي‌زند بعد يک جوالدوز به مردم.

نظرات

پست‌های پرطرفدار