حکايت آن پلنگي که اسم انتخاب کرد

آقای پلنگ صورتي يک کاری کرد که از پريروز تا به حال مانده‌ايم چطور نخنديم!

توی دانشکده‌ هر سال يک مسابقه‌ی ويژه مي‌گذارند که شرکت‌های دارويي هزينه‌اش را مي‌دهند. مسابقه از بعدازظهر شروع مي‌شود و تقريبأ سه ساعت طول مي‌کشد، در نتيجه شام هم مي‌دهند، في‌الواقع پيتزا مي‌دهند!


پريروز گفتند اسم اعضای تيم‌تان را بدهيد و چون ممکن است بعضي‌ها با آزمايشگاه‌های ديگر به صورت مشترک تيم بدهند بنابراين به جای اسم آزمايشگاه هر تيمي برای خودش اسم بگذارد. حالا اين همه اسم توی دنيا هست آنوقت جناب پلنگ صورتي هم اسم برای تيم انتخاب کردند و تا آمديم بجنبيم اسم را منتشر کردند. حالا خوب است اسم تيم را چه بگذارد؟ گذاشته Wild Beavers! يعني معلوم نيست اين اسم را از کجايش درآورده. هيچ رقم به هيچ کار ما نمي‌خورد که سر و کارمان با Beaver افتاده باشد که از روی سابقه اسمش را بگذاريم روی تيم. اسم باقي گروه‌ها را ديديم و آن‌ها هم اسم ما را که شنيدند اصلأ مسابقه در حال مختل شدن بود. يک اسم‌های درست و حسابي گذاشته بودند روی تيم‌شان، ما هم با دسته گل آقای پلنگ صورتي Wild Beaversشان بوديم. آخر افتضاح!


اصل مسابقه اين بود که در سه مرحله پانزده سؤال را مي‌خوانند و تيم‌ها بايد جوابشان را بعد از يک مشورت مختصر در ورقه‌های خودشان بنويسند. در مرحله‌ی چهارم ده تا اسم دانشمندان معروف را با اسم بعضي کارهای‌شان را جداگانه مي‌نويسند و بايد از روی آن کارها بفهميم کدام دانشمند منظورشان بوده. يک قسمتي هم داشتند توی همين مرحله‌ی چهارم که اسم 10 فيلم‌های برنده‌ی جايزه‌ی اسکار از دهه‌ی 60 تا دو سال پيش را به صورت درهم نوشته بودند با تاريخ‌شان که کار حضرت فيل بود حدس زدن اسم فيلم.

مرحله‌ی آخر هم شامل پنج تا سؤال عجيب و غريب بود که يکي‌شان عبارت بود از اسم معاون نخست وزير استراليا که در دهه‌ی 80 بعد از يک مشکل حقوقي مجبور به استعفاء شده بود. در واقع اين سؤال را از خود نخست وزير فعلي هم مي‌پرسيدند لابد طول مي‌کشيده تا جواب بدهد.


يک نکته‌ی خيلي جالب هم پيش آمد توی همين سؤال‌های مرحله‌ی پنجم. يک سؤال را خواندند که تويش اسم اسلام بود و اين که در اسلام چند تاست؟ اهل تيم همه به طور اتوماتيک روی‌شان به طرف من برگشت. حقيقتش من آن واژه‌ای را که خواندند نشنيده بودم، واژه‌ی خاصي بود. بعد دوباره خواندند و باز من متوجهش نشدم. استراليايي‌های تيم ما شروع کردند به توضيح دادن که معني اين واژه چيست. دست آخر بعد از کلي ايما و اشاره‌ی سرخپوستي معلوم شد منظورشان اصول دين در اسلام بوده که چند تاست. از بس که بيچاره‌ها مجبور شدند برايم واژه را توضيح بدهند بعد که گفتم 5 تا دو سه بار گفتند تو مطمئني؟ گفتم بابا واژه‌اش را نمي‌دانستم. هنوز هم يادم نيست واژه چي بود بلاخره! به نظرم آمد شايد در بين اديان ديگر هم همين داستان اصول دين باشد که اين‌ها اسلامش را انتخاب کرده بودند.

توی همان سه مرحله‌ی اول يک بخشي هم بود که قسمت‌هايي از 15 آهنگ پاپ را پخش مي‌کردند و بايد اسم آهنگ و گروهش را مي‌نوشتيم توی برگه‌های جواب. آقای پلنگ صورتي تمام 15 تا درست گفت و اتفاقأ تنها تيمي که اين بخش را کامل جواب داده بود همين تيم Wild Beavers بود. خيلي برای‌مان جالب بود که پلنگ آقا همه اسم‌ها را مي‌دانست و تمام آهنگ‌ها را که به زبان انگليسي بودند همه را مي‌شناخت.

خلاصه که از بين 12 تيم که هر کدام شش عضو داشتند تيم Wild Beavers دوم شد. منتها هر بار که نتيجه‌ی يک بخش را اعلام مي‌کردند کلي ملت به اسم انتخابي آقای پلنگ صورتي برای تيم‌مان مي‌خنديد. به تيم اول نفری 50 دلار جايزه دادند و به تيم ما نفری 15 دلار.

نظرات

پست‌های پرطرفدار