آدم از خواندن اين بيانيه خجالت مي کشد
خيلي بد، خيلي ابتدايي و ناشيانه. اين چه جور بيانيه نوشتنه؟ اين بيانيه مهم جبهه مشاركت درباره پرونده هسته‌اي همه اش يک نوشته ی احساسي و بدون شک غير حرفه ايه. به خدا تعريف الکي نمي کنم اما اين نوشته های الپر که گاهي مي زند به تئوريک نوشتن به مراتب پر بارتر از اين بيانيه ای ست که بايد محصول فکر چند نفر مثل الپر و حتي قدرتر از او باشد
اين بيانيه عينهو وصيتنامه های آن شهدای مادر مرده است که همان چند ساعت مانده به شروع عمليات مي نوشتند
يعني که چي که در بيانيه ی يک حزب سياسي بنويسند: براي اولين بار پس از انقلاب اسلامي دولت آمريکا موفق شد... به آرزوي ديرينه خود يعني تقابل همه جهان با جمهوري اسلامي ايران برسد". آرزوی ديرينه يعني چه؟ تقابل همه ی دنيا چه معني دارد؟ اين چه احساسات بازی ست که درآورده ايد؟ انگار اين بيانيه را مي خواهند در ميان دستجات سينه زني پخش کنند
مثل اين تراکت های کميته ی امداد که شب عيد پخش مي کنند نوشته اند:" ... و همان‌گونه که خود وعده داده‌اند لقمه ناني به سفره مردم اضافه کنند و کاري نکنند که يک تقابل و درگيري ناخواسته و غيرقابل پيش‌بيني را بر کشور تحميل کند" . افتضاح تر از اين نمي شد که بيانيه اصلي يک حزب آنقدر به لحاظ تئوريک عوامانه است که آدم مي ماند اين ها سطح شعور مخاطبانشان را چقدر پائين فرض کرده اند
همان ابتدای بيانيه هم نقض غرض کرده اند که: "همينجا بار ديگر اشاره مي‌کنيم که در جهاني که مبناي روابط بين‌المللي بر اين اساس غلط استوار شده است که آنکس که زور، ثروت و قدرت بيشتر دارد از حق بيشتري هم برخوردار است"، خيلي مرحبا. به اين ترتيب خودتان مردم را هل داده ايد که اگر به اندازه ی خودشان هم مي توانند دريغ نکنند و بروند يک لگدی بزنند ولو به ماشين يک آدمي که فکر مي کنند زورمدار است يا ثروت دارد. اين چه مدل تصوير کردن دنياست؟ خوب احمدی نژاد و دار و دسته اش هم همين را مي گويند که چون روابط جهاني غلط است از نظر ما، پس ما آماده ی جنگ و دعوا هستيم. شما همه ی عقل بشری را که دنيا را رسانده به قدرت و مکنت گذاشته ايد کنار که فقط بگوئيد ما مظلوميم اما به زور بايد بپذيريم. خيلي خفت بار است اين بيانيه
چپ و راست هم دشمن دشمن کرده اند در بيانيه. آخر کدام آدم ناعاقلي رقابت شديد در دنيای امروز را به دشمني ترجمه کرده؟ مردم را با ترس از دشمن وادار مي کنيد از صبخ تا شب فقط در فکر حمله يا دفاع باشند، نه اين که بنشينند فکر کنند و مبتکرانه راه حل پيدا کنند
دو تا ماشين که در خيابان ها به هم مي خورند صاحبانشان هنوز حرف نزده مي افتند به جان هم. وقتي يک حزب سياسي بيانيه اش مي شود درماندگي و فلاکت يا دشمن يابي و جلوگيری از دشمن شاد شدن؛ همه اش هم ادبيات سطح پائين عوامانه، آن وقت نتيجه ی کوچه و خياباني اش مي شود کتک کاری. چه کسي دوست دارد مظلوم بماند؟ حالا که دنيا به زور و بازوست خوب همه ی جای دنيا بايد بشود زور و بازو را به کار گرفت. سازمان مللش بعهده ی احمدی نژاد، کوچه ها در اختيار مردم
خيلي باعث تأسف است اين جبهه ی مشارکت، که به جای عقلاني شدن امورش زده است به عوام شدن. آدم خجالت مي کشد از خواندن اين بيانيه

نظرات

پست‌های پرطرفدار