مرزهای مخدوش
نه اين که خيلي از ما واقعأ شيفته ی حرکات و سکنات جمهوری اسلامي باشيم که نيستيم (من هم البته نمايندگي ندارم از طرف کسي، معيارهای خودم را دارم مي گويم) اما در هر حال اين تغيير و تحول سياسي نتايج خوب هم داشته که شايد سال ها بگذرد و آن ها ديده بشوند. يکي مي تواند اين باشد که ما بلاخره داريم ياد مي گيريم که استبداد و خودکامگي مي تواند از ناحيه ی هر جرياني ولو معتقد به مقدسات هم رخ بدهد, عمله ظلم هم ممکن است هماني باشد که جزای روز قيامت را مثل پتک مي کوبد به فرق سرمان هر روز. اما اين چيزی که امروز زورم آمد که ننويسمش و گوشي را ندهم دست آن هايي که ايران هستند، بخصوص جوان ترها اين است که
واقعأ فکر نکنيد همه ی اين هايي که اين بيرون دارند دو آتشه فحش و بد و بيراه مي دهند به جمهوری اسلامي خيلي هم آدم های مستقلي هستند. حتي ممکن است به اين گروه های سياسي و چريکي هم وابسته نباشند اما بند نافشان از جنبه ی اقتصادی به جمهوری اسلامي بند است. نه، منظورم اين نيست که مثلأ مأمورند اما با لباس مبدل آمده اند و فحش مي دهند، بر عکس آدم های عادی هستند که نه قادرند خودشان را عوض کنند و دنيا را بفهمند و نه زورشان مي رسد که جمهوری اسلامي را تغيير بدهند، تازه که اصلأ نمي دانند به چه چيزی مي خواهند برسند بعد از تغيير
اينجا من چند تايي شان را ديده ام که اگر يک آدمي برای يک مسافرت کوتاه مدت بيايد يا در خود ايران اين ها ببيند و پای حرفشان بنشيند فکر مي کند چه غوغايي هستند اما مدتي که مي گذرد و ديگر آن پر و پوشالشان مي ريزد متوجه مي شود که ای دل غافل اين که خودش بيشتر مي دود که اگر نمدی در ايران هست يک کلاهي هم به او برسد، نمد هم دزدی باشد يا وقفي فرقي ندارد. يکي بود که خوشبختانه فهميد من دستش را خوانده ام و ديگر تمام شد حرف و نقلش يک وقتي تا چهار نفر را مي ديد يک سخنراني غرائي مي کرد که جمهوری اسلامي چنين و چنان. ما هم گوش مي کرديم به هر حال. مدتي گذشت ديديم اين دارد زندگي اش را از فلان کانالي که فهميده آب باريکه ای ازش درمي آيد مي گذراند. هم فحششان مي داد و احتمالأ مي دهد هنوز هم نانشان را مي خورد
نمي گويم نامردی مي کند يا مردانگي يا اصلأ دله گي، اما هر چه هست به آدم های دور و برش دروغ تحويل مي دهد که در ايران دارند قربان صدقه ی من مي روند که بيا و دو کلمه از ما تعريف کن اما مي بينيد داستان برعکس است اصلأ. خلاصه اين که آدم گاهي تا بيايد بفهمد اين ها چقدرشان راست مي گويند کلي وقت و اعصاب بايد بگذارد برايش. اما اقلأ گول نخوريد اگر اين بيرون هستيد يا داريد مي آئيد بيرون. ما ايراني ها، همه مان، مرز دوستي و دشمني مان اساسأ مخدوش است. اين را وقتي مي آئيد بيرون بهتر احساس مي کنيد. خيلي رنج آورست ولي هستيم. منصف هايمان که بلدند دائم خودشان را ببرند زير تيغ نقد بيرحمانه ی خودشان آدم های سالمي هستند ولي کو از اين آدم ها که سرمشق همه مان بشوند؟
نظرات