عجالتأ که مهر است بر دهانم و افغانم آرزوست
شير خدا و رستم دستانم آرزوست ... خوب واضح است که آن مصرع اولش اصلأ ربطی به موضوع پيدا نمیکرد چون هيچ همراهی لازم نبود در اين کار يکنفره که حالا سست عنصر هم باشد يا نه.
امروز دشمنتان ببيند رفتم برای انجام يک جراحی و چند تا کار مختصر ديگر. کجايش را که بگويم آنوقت شير خدا و رستم دستانم آرزوست معنا پيدا میکند ... رفته بودم دندانپزشکی ... حالا باورتان شد که چه جور رستمی هم لازم دارد که آنجا بنشيند و هی سوزن فرو کنند توی لثهی آدم و هی قر و قر با مته بزنند به دندانش؟
ولی از آنجايی که دندانپزشک مربوطه با يک روزنامه نگار علمی دوربين به دست روبرو بود در نتيجه نه تنها اجازه داد عکس بگيرم بلکه يک دندانپزشک ديگری هم آن جا بود داوطلبانه موبايلم را گرفت و چند تا عکس ديگر هم برايم گرفت.
خوب چون من يک دکترای تحت تعميرات دندان واقع شدن از بچگی دارم لاجرم میتوانم به شما بگويم که فرق کار دندانپزشکان ايرانی و مطبهایشان با اينجايیها چيست.
اول اين که برای عکس گرفتن از دندانتان حتمأ به شما روپوش سربی میپوشانند. اين را پرسيدم و گفتند الزامیست. البته درست است که ميزان تابش اشعهی ايکس آنقدرها زياد نيست و يکی دو بار در سال هم به جايی برنمیخورد ولی همين مقدار را هم مجاز نيستند به بدن بيمار بتابانند که نکند حساسيت داشته باشد يا يک مشکل ديگری برايش توليد کند. تجربهی من در ايران خلاف اين موضوع بوده و اگر الان که 5 سالی میشود ايران نيستم و شما تجربهی روپوش پوشيدن داريد من حرفم را قاطعانه پس میگيرم، گرچه که اينها تجربيات شخصیست و آماری برايشان ندارم.
يک چيز خيلی جالبترش هم اين بود که تا نشستم روی صندلی يک عينک دادند که بزنم به چشمم. اول فکر کردم چون اهل خوزستان هستم دارند لطف میکنند، بعد که پرسيدم گفتند آن که سر جای خودش ولی برای اين است که نور چراغ که مدام دارد میتابد به صورتت باعث نشود هی به چشمت فشار بياوری.
لابد ديديد که آدم وقتی کار دندانپزشکی دارد در تمام مدت بايد چشمش را بدوزد به سقف. يک خوش سليقگیای کرده بودند و روی سقف را پروانههای رنگی بزرگ چسبانده بودند که بلاخره چشم آدم به سفيدی سقف که دوخته شده گاهی يک تفاوتی هم روی سقف ببيند.
اما يک کار انصافأ بديعی ديدم که عبارت بود از نصب يک صفحه مونيتور درست بالای صندلی. پرسيدم اين برای چيست؟ گفتند اين را برای نشان دادن تصوير دندان به خود بيمار گذاشتهايم، ضمن اين که برای کسانی که معالجهشان وقت میگيرد فيلم پخش میکنيم که خيلی هم فکر و ذکرشان در مدت کار درگير مته و سوزن نشود.
يک کار ديگری هم که در تجربههای قیلی دندانپزشکیام نداشتم اين بود که قبل از سوزن زدن به لثه يک ژل صورتی رنگ به همان محل سوزن زدن ماليدند که بيحسی موضعی داد و در نتيجه درد سوزن هم از بين رفت. منتها به نظرم بايد آدم را بيهوش کنند که اثر متهی دندانپزشکی را حس نکند.
چند تا عکس ديگر هم گرفتم که به نظرم تا همين جا هم کلی باعث زجرتان شدم و بهتر است عکسها را نبينيد.
دست آخر هم يک صفحه کاغذ دادند که تمام اطلاعات مربوط به کارهايی بايد و نبايد در دو سه روز آينده انجام بدهم رويش نوشته شده. بر خلاف انتظارتان هم در اين مدت بايد آب دهان را قورت داد، همان که خيلی افتضاح است، و اصلأ هم نبايد نوشيدنیها را با نی نوشيد چون فشار میآيد به لثهها. بنابراين در اين مورد هم به سبک بگشای لب که قند فراوانم آرزوست بايد نوشيدنی شيرين ميل کنيد. ضمنأ باز دوباره مصرع اولش نمیخورد به موضوع چون دندانپزشکی هيچ جای تعريفیای نيست که رخ نمودن باغ و گلستانش آرزوی کسی باشد.
خلاصه که عجالتأ مهر است بر دهانم و افغانم آرزوست.
امروز دشمنتان ببيند رفتم برای انجام يک جراحی و چند تا کار مختصر ديگر. کجايش را که بگويم آنوقت شير خدا و رستم دستانم آرزوست معنا پيدا میکند ... رفته بودم دندانپزشکی ... حالا باورتان شد که چه جور رستمی هم لازم دارد که آنجا بنشيند و هی سوزن فرو کنند توی لثهی آدم و هی قر و قر با مته بزنند به دندانش؟
ولی از آنجايی که دندانپزشک مربوطه با يک روزنامه نگار علمی دوربين به دست روبرو بود در نتيجه نه تنها اجازه داد عکس بگيرم بلکه يک دندانپزشک ديگری هم آن جا بود داوطلبانه موبايلم را گرفت و چند تا عکس ديگر هم برايم گرفت.
خوب چون من يک دکترای تحت تعميرات دندان واقع شدن از بچگی دارم لاجرم میتوانم به شما بگويم که فرق کار دندانپزشکان ايرانی و مطبهایشان با اينجايیها چيست.
اول اين که برای عکس گرفتن از دندانتان حتمأ به شما روپوش سربی میپوشانند. اين را پرسيدم و گفتند الزامیست. البته درست است که ميزان تابش اشعهی ايکس آنقدرها زياد نيست و يکی دو بار در سال هم به جايی برنمیخورد ولی همين مقدار را هم مجاز نيستند به بدن بيمار بتابانند که نکند حساسيت داشته باشد يا يک مشکل ديگری برايش توليد کند. تجربهی من در ايران خلاف اين موضوع بوده و اگر الان که 5 سالی میشود ايران نيستم و شما تجربهی روپوش پوشيدن داريد من حرفم را قاطعانه پس میگيرم، گرچه که اينها تجربيات شخصیست و آماری برايشان ندارم.
يک چيز خيلی جالبترش هم اين بود که تا نشستم روی صندلی يک عينک دادند که بزنم به چشمم. اول فکر کردم چون اهل خوزستان هستم دارند لطف میکنند، بعد که پرسيدم گفتند آن که سر جای خودش ولی برای اين است که نور چراغ که مدام دارد میتابد به صورتت باعث نشود هی به چشمت فشار بياوری.
لابد ديديد که آدم وقتی کار دندانپزشکی دارد در تمام مدت بايد چشمش را بدوزد به سقف. يک خوش سليقگیای کرده بودند و روی سقف را پروانههای رنگی بزرگ چسبانده بودند که بلاخره چشم آدم به سفيدی سقف که دوخته شده گاهی يک تفاوتی هم روی سقف ببيند.
اما يک کار انصافأ بديعی ديدم که عبارت بود از نصب يک صفحه مونيتور درست بالای صندلی. پرسيدم اين برای چيست؟ گفتند اين را برای نشان دادن تصوير دندان به خود بيمار گذاشتهايم، ضمن اين که برای کسانی که معالجهشان وقت میگيرد فيلم پخش میکنيم که خيلی هم فکر و ذکرشان در مدت کار درگير مته و سوزن نشود.
يک کار ديگری هم که در تجربههای قیلی دندانپزشکیام نداشتم اين بود که قبل از سوزن زدن به لثه يک ژل صورتی رنگ به همان محل سوزن زدن ماليدند که بيحسی موضعی داد و در نتيجه درد سوزن هم از بين رفت. منتها به نظرم بايد آدم را بيهوش کنند که اثر متهی دندانپزشکی را حس نکند.
چند تا عکس ديگر هم گرفتم که به نظرم تا همين جا هم کلی باعث زجرتان شدم و بهتر است عکسها را نبينيد.
دست آخر هم يک صفحه کاغذ دادند که تمام اطلاعات مربوط به کارهايی بايد و نبايد در دو سه روز آينده انجام بدهم رويش نوشته شده. بر خلاف انتظارتان هم در اين مدت بايد آب دهان را قورت داد، همان که خيلی افتضاح است، و اصلأ هم نبايد نوشيدنیها را با نی نوشيد چون فشار میآيد به لثهها. بنابراين در اين مورد هم به سبک بگشای لب که قند فراوانم آرزوست بايد نوشيدنی شيرين ميل کنيد. ضمنأ باز دوباره مصرع اولش نمیخورد به موضوع چون دندانپزشکی هيچ جای تعريفیای نيست که رخ نمودن باغ و گلستانش آرزوی کسی باشد.
خلاصه که عجالتأ مهر است بر دهانم و افغانم آرزوست.
نظرات