کيک قهوه و گردو با قاسم و جاسم
من از اين اسم که خود نوشتم قلبم به درد آمد ... ای انگشتها ياریام کنيد ... آيا من اين نوشته را تمام میکنم؟ ... بودن یا نبودن، مسئله اینست ... آیا شرافتمندانهتر است که ضمیر انسان تیر طالع شوم را تحمل کند یا در برابر توفان بلا قد برافرازد و سلاح برگیرد و آن را پایان دهد؟ ... مردن و به خواب فرو رفتن ... و دیگر هیچ!
.
.
.
ولک حالت خوب نيست خو نپز! ... مجبوری؟ ...
.
.
قاسم ... کاکا دست به موجش نزن سيم رو سيم افتاده ... الان درست ميشه ...
.
.
... جاسم صحبت میکنه ... کاکا هل نده ... صبر کن ولک امتحانش کنم ... امشو شوء شه ... آقا درست شد بريم بريم الان شروع میشه ... ولک تمپو ... ولک خداااااا ...
.
.
مواد لازم ...
اول تمپو ...
خوب بعد از تمپو که اين آقا قاسم گفت اول فر بايد روشن بشه ... اين قاسم خودش فر داره از قبل روشن کرده حاليش نيست مردم بايد روشنش کنن، شما ببخشين ... برای اين کيک دو تا تکه کره لازم دارين يکي 30 گرم، يکي 200 گرم. شکر يک پيمانه و نيم. دارچين 2 قاشق چايخوری. نسکافه يک قاشق غذاخوری. گردوی بو داده 200 گرم ... شيره خوزستان ... شير يک چهارم پيمانه. نسکافه يک قاشق غذاخوری. تخم مرغ 3 تا. آرد يک پيمانه و نيم.
.
.
در ادامه ... امشو شوء شه ليپک لیلی لوونه ... امشو شوء شه يارم برازجونه ... کاکا برو تو دمپايی لا انگشتی ...
.
.
قاسم خو هل نده کاکا ... کشتيم خو ... بعد از برنامه ميکروفن برا خودت ... نخواستيم ... ببرش خونهتون ...
.
.
خوب ... جاسم صحبت ميکنه اگر اين آقا بذاره البته ... اول کرهی 30 گرمی رو له ميکنی و با يک قاشق شکر و دارچين و گردو و نسکافه مخلوط میکنی. تا مادرت نيومده يک ظرف ديگه برمیداری شير با قهوه رو هم مخلوط میکنی ولي يک کم اول آب گرم میريزی که قهوه حل بشه وگرنه کاکا تا پس فردا بايد هم بزنی به جايی هم نمیرسی، گفته باشم ...
بعد در همين حال ... ووی داد، ووی بيداد ... جوونم .. ووی مصيبت ... هله ... هله ... مو سوختم مو برشتم که ديشو نومه نوشتم ... آی تاکسی بيا شوفر برو مال انديمشکم ...
.
.
باز هم جاسم صحبت میکنه ... ديگه میبخشين ... اون کره بزرگه هست ها، با باقی شکر که دارين مخلوط میکنين و میزنين تا کرم درست بشه. بعد تا اين آقا نيومده باز دوباره تخم مرغها رو هم میريزين توش و باز میزنين ... اومد ... واويلا ...
.
.
آی مو خرمايی چشم عسلی دختر اهوازی ... توی بازار سبزی مو تونو دیدم والا شناسی ... گردن بلوری مث هلويی ...
.
.
قاسم ... ولک زن و بچه نشسته ... اگر به آقات نگفتم ... فردا نميذاره ری بن بپوشی لخت وسط خيابون راه میافتي ...
.
.
جاسم ادامه ميده ... بعد از تخم مرغها اول شير و قهوه، و بعدش آرد رو اضافه میکنی ... تا حالا هم هر چي ظرف و ظروف جهيزيهی مادرت بود همه رو استفاده کردی برای يک کيک پختن ... قاسم باز اومدی؟ ... ديگه خودت میدونی و مادرت که تا صد سال ری بن برات نمیشوره ...
.
.
تموم هستیام کردم فدايش ... فدای اون دو چشمونه سياهش ...
.
امشو شوء شه ليپک لیلی لوونه ... امشو شوء شه يارم برازجونه ...
.
.
قاسم ولک بشين ... خداااا از دست اين قاسم ... ايشالا فردا کوسهها هم تحويلت نگيرن ...
.
.
مو میرُم به بندر سي هوای يارُم ... همون ياری که اِمشو خيلي دوسش میدارُم ...
.
.
شما ببخشين ... اين قاسم نفهمه ... باز تا فرصت هست جاسم صحبت میکنه ... خوب حالا نصفی از آرد و فلان و اينا رو میريزی توی قالب کيک و اون گردو و کره و دارچين و قهوه رو که اول درست کرده بودی، اگر يادت مونده مو که داشت يادم میرفت با اين قاسم ... خلاصه میريزی روی اين نصفه، بعدش باقی مواد رو میريزی روشون. ديگه خلاص ... ميذاری توی فر روی 150 درجه برای 45 دقيقه.
.
.
خوشگل و بانمکی چه بلايی دختر ...
.
.
هااا بخون قاسم بخون ... ولک فردا آرنولد تو خيابون سلام نکرد نگی چرا؟ ... ری بن هم که نداری ... چی میپوشی میری بيرون؟ ...
.
.
رفتی سفر چشم به رات میمُونم ...
.
.
شما ببخشين اين قاسم خيلی گذاشته رو درجه زياد ... ايشالا کيکش بسوزه ...
.
.
.
.
.
.
.
.
ولک حالت خوب نيست خو نپز! ... مجبوری؟ ...
.
.
قاسم ... کاکا دست به موجش نزن سيم رو سيم افتاده ... الان درست ميشه ...
.
.
... جاسم صحبت میکنه ... کاکا هل نده ... صبر کن ولک امتحانش کنم ... امشو شوء شه ... آقا درست شد بريم بريم الان شروع میشه ... ولک تمپو ... ولک خداااااا ...
.
.
مواد لازم ...
اول تمپو ...
خوب بعد از تمپو که اين آقا قاسم گفت اول فر بايد روشن بشه ... اين قاسم خودش فر داره از قبل روشن کرده حاليش نيست مردم بايد روشنش کنن، شما ببخشين ... برای اين کيک دو تا تکه کره لازم دارين يکي 30 گرم، يکي 200 گرم. شکر يک پيمانه و نيم. دارچين 2 قاشق چايخوری. نسکافه يک قاشق غذاخوری. گردوی بو داده 200 گرم ... شيره خوزستان ... شير يک چهارم پيمانه. نسکافه يک قاشق غذاخوری. تخم مرغ 3 تا. آرد يک پيمانه و نيم.
.
.
در ادامه ... امشو شوء شه ليپک لیلی لوونه ... امشو شوء شه يارم برازجونه ... کاکا برو تو دمپايی لا انگشتی ...
.
.
قاسم خو هل نده کاکا ... کشتيم خو ... بعد از برنامه ميکروفن برا خودت ... نخواستيم ... ببرش خونهتون ...
.
.
خوب ... جاسم صحبت ميکنه اگر اين آقا بذاره البته ... اول کرهی 30 گرمی رو له ميکنی و با يک قاشق شکر و دارچين و گردو و نسکافه مخلوط میکنی. تا مادرت نيومده يک ظرف ديگه برمیداری شير با قهوه رو هم مخلوط میکنی ولي يک کم اول آب گرم میريزی که قهوه حل بشه وگرنه کاکا تا پس فردا بايد هم بزنی به جايی هم نمیرسی، گفته باشم ...
بعد در همين حال ... ووی داد، ووی بيداد ... جوونم .. ووی مصيبت ... هله ... هله ... مو سوختم مو برشتم که ديشو نومه نوشتم ... آی تاکسی بيا شوفر برو مال انديمشکم ...
.
.
باز هم جاسم صحبت میکنه ... ديگه میبخشين ... اون کره بزرگه هست ها، با باقی شکر که دارين مخلوط میکنين و میزنين تا کرم درست بشه. بعد تا اين آقا نيومده باز دوباره تخم مرغها رو هم میريزين توش و باز میزنين ... اومد ... واويلا ...
.
.
آی مو خرمايی چشم عسلی دختر اهوازی ... توی بازار سبزی مو تونو دیدم والا شناسی ... گردن بلوری مث هلويی ...
.
.
قاسم ... ولک زن و بچه نشسته ... اگر به آقات نگفتم ... فردا نميذاره ری بن بپوشی لخت وسط خيابون راه میافتي ...
.
.
جاسم ادامه ميده ... بعد از تخم مرغها اول شير و قهوه، و بعدش آرد رو اضافه میکنی ... تا حالا هم هر چي ظرف و ظروف جهيزيهی مادرت بود همه رو استفاده کردی برای يک کيک پختن ... قاسم باز اومدی؟ ... ديگه خودت میدونی و مادرت که تا صد سال ری بن برات نمیشوره ...
.
.
تموم هستیام کردم فدايش ... فدای اون دو چشمونه سياهش ...
.
امشو شوء شه ليپک لیلی لوونه ... امشو شوء شه يارم برازجونه ...
.
.
قاسم ولک بشين ... خداااا از دست اين قاسم ... ايشالا فردا کوسهها هم تحويلت نگيرن ...
.
.
مو میرُم به بندر سي هوای يارُم ... همون ياری که اِمشو خيلي دوسش میدارُم ...
.
.
شما ببخشين ... اين قاسم نفهمه ... باز تا فرصت هست جاسم صحبت میکنه ... خوب حالا نصفی از آرد و فلان و اينا رو میريزی توی قالب کيک و اون گردو و کره و دارچين و قهوه رو که اول درست کرده بودی، اگر يادت مونده مو که داشت يادم میرفت با اين قاسم ... خلاصه میريزی روی اين نصفه، بعدش باقی مواد رو میريزی روشون. ديگه خلاص ... ميذاری توی فر روی 150 درجه برای 45 دقيقه.
.
.
خوشگل و بانمکی چه بلايی دختر ...
.
.
هااا بخون قاسم بخون ... ولک فردا آرنولد تو خيابون سلام نکرد نگی چرا؟ ... ری بن هم که نداری ... چی میپوشی میری بيرون؟ ...
.
.
رفتی سفر چشم به رات میمُونم ...
.
.
شما ببخشين اين قاسم خيلی گذاشته رو درجه زياد ... ايشالا کيکش بسوزه ...
.
.
.
.
.
نظرات