متناقض و انکار ناپذير

يک چيزی را که امروز در راه خانه به دانشگاه از راديو مي‌شنيدم برای‌تان مي‌نويسم ببينيد دنيا چه خبر است.

يکي از برنامه‌های صبحگاهي راديو در شبکه‌ی ABC هست که اسمش همان اسم مجری برنامه‌ست. مجری برنامه هم اسمش خانم Madonna King است. امروز مدونا يک موضوع جديدی را گذاشته بود به بحث بين مردم و متخصصان که عبارت بود از غذای زنداني‌ها.

داستان از اين قرار بود که اگر يک آدمي را که گياهخوار است يا يک مسلمان را که غذايش حلال و حرام دارد به هر جرمي زنداني‌اش بکنند آيا دم و دستگاه زندان بايد برای آن‌ها غذای خاصي که تا به حال مي‌خورده‌اند را فراهم کنند يا نه؟

آدم‌های معمولي مي‌گفتند نه چون اين بابايي را که گرفته‌اند اصلأ قرار است مجازاتش بشود بنابراين يک بخشي از مجازات هم همين محدوديت غذايي‌ست. اما تا به متخصصان علوم اجتماعي مي‌رسيد با احتياط مي‌گفتند اين از آن گرفتاری‌هاست که بايد درباره‌اش بيشتر بحث کرد ولي در مجموع زنداني‌ها حق دارند که از غذای خاص خودشان استفاده کنند.

حالا فرض کنيد همين حرف را ببريم در کشور خودمان و بين همين وبلاگ نويس‌ها بگذاريمش به بحث که بلاخره حقوق زنداني‌ها چيست؟ خوب من دوست ندارم پيشداوری کنم بنابراين نظر خودم را مي‌نويسم ولي اگر دوست داشتيد نظرتان را بنويسيد خبر کنيد که اسم و نظرتان را در ادامه‌ همين نوشته بنويسم که ديگران هم بخوانند.

من فکر مي‌کنم زنداني‌ها اتفاقأ چنين حقوقي دارند که از غذايي که برای‌شان مهم است مثل همين حلال و حرام يا گياهخواری استفاده کنند. با اين حال به نظرم يک حرف ديگری هم ماقبل اين وجود دارد. آن حرف هم اين است که مثلأ قاضي دادگاه مجازات را تعميم نداده باشد به غذا. يعني مثلأ به زنداني گفته است تو از حالا تا فلان زمان بايد در محيط زندان بماني اما ديگر مجازاتي بيشتر از اين تعيين نکرده باشد. چون اگر اينطور باشد که حکم يک زنداني را به همه چيز تعميم ندهند آنوقت به نظر مي‌رسد که بايد مجازاتي را که مثلأ برای غذا خوردن هم مي‌کشد حساب کنند و بعد از مدت زندانش کم کنند.

خوب البته که اين حرف‌ها خيلي متناقض به نظر مي‌رسند، ولي انکار ناپذير است که وجود دارند.

مي‌دانيد بر همين مبناست که مردم در غرب به مثلأ وجود بازداشتگاه گوانتانامو معترضند و دقيقأ با همين معيارها و خيلي موشکافانه‌تر است که نمايندگان‌شان درباره‌ی وضعيت حقوق بشر در دنيا اظهار نظر مي‌کنند. وقتي رسانه‌ها خودشان پيش مي‌افتند که درباره‌ی چنين موضوعاتي حرف بزنند آنوقت مردم عادت مي‌کنند که دنيا را از زاويه‌ی حقوقي نگاه کنند.

نظرات

پست‌های پرطرفدار