کار فرهنگي

امروز زنگ زدم به يک آقای ايراني که دارد اينجا کار فرهنگي مي‌کند. در واقع زنگ زدم که بپرسم آيا ايراني‌‌های ديگری هم هستند که او مي‌شناسدشون و مثلأ دارند کارهای مشابه انجام مي‌دن يا نه.

يک کمي با هم گپ زديم و اين‌ها بعد سؤال کردم که چقدر کار شما وسعت داره و از اين حرف‌ها. بعد هم از آدم‌های ديگه‌ی هم رشته‌اش پرسيدم. يکي دو تا آدمي را که مي‌شناخت معرفي کرد. حالا خوب است چي بگويد آخر سر؟

گفت شما مي‌خوای با اين‌هايي که اسم‌شان رو گفتم هم حرف بزني؟ گفتم بله اگر امکانش پيش بياد. گفت درباره‌ی وسعت کارشان هم مي‌پرسي ازشون؟ باز گفتم حتمأ مشابه همين‌هايي رو که از شما پرسيدم از اون‌ها هم مي‌پرسم. بعد گفت: مي‌شه به من خبر بدی چقدر کارشون گرفته؟ گفتم يعني چي؟ گفت خوب ما رقابت داريم مي‌خوام ببينم اونا وضعشون چطوره؟

گفتم آدم حسابي اين که کار اخلاقي نيست که. ديدم خودش رو زد به کوچه‌ی علي چپ که همينطوری گفتم، فکر کردم شايد بهم خبر بدی.

جدأ اگر بگم چه کار فرهنگي انجام مي‌ده کلي خجالت زده مي‌شيم همگي.

نظرات

پست‌های پرطرفدار