از پيتزا سوفيالورن تا تن ماهي حضرت يونس
تا جايي که خودم ديدهام و ميتوانم حرفش را بزنم، مدل کسب و کار و شيوهی رونق دادن به کسب و کار در بين ايرانيها و ايتالياييها خيلي شبيه است. فيالواقع اگر جنبههای فرهنگي و مذهبي داستان زندگي ما دو ملت را هم در اين محاسبات بگنجانيم- که من در مورد ديدههای خودم گنجاندهام- ما هر دو ملت کاسبيمان وصل است به دين و فرهنگ وگرنه خود دين و فرهنگ در ساير موارد نقش چنداني در زندگيمان بازی نميکند. البته ادا و اصول فولکلوريکش را داريم.
در مورد اصول دینداری همين يک قلم که ايران را با مثلأ عربستان مقايسه کنيد متوجه ميشويد که طرفهای ما زندگي آسانتر است منتها يک جاهايي به واسطهی کسب و کارمان و درآمدهای ناشي از آن يک باره ميبينيد خيلي متجددهای ما هم ميزنند به صحرای کربلای نجس و پاکي. بين ايتالياييهايي که ديدهام هم همين اوضاع هست.
جالبترش هم اين است که از کساني که سالها در ايتاليا زندگي کردهاند شنيدهام که زندگي عمومي اهل ايتاليا خيلي شبيه ايران است و يک قلم همين ترافيکشان است که ديگر کپي برابر اصل ايران است، يا ما شبيه آنها هستيم. همهی اينها را بگذاريد در کنار مراکز عمدهی مذهبي در اين دو کشور که پول سرشار گردشگری مذهبي را سرازير ميکد به شهرها و عبادتگاهها. بنابراين کاسبي از راه اصول و فروع دين در ايران و ايتاليا خيلي به هم نزديک است. متوليان دين هم که خلاصه سوارند و کاسب را هم که ملقب کردهاند به حبيب خدا!
حالا اهل هر طرف که هستيد بهتان برنخورد لطفأ چون اينها يافتههای خودم هستند، منتها بعضي يافتههای مربوط به نجسي و پاکي اهل تجدد را يک کمي که گردشگری بفرماييد خودتان پيدایشان ميکنيد. البته اين هم يک جور کسب و کار است!
خلاصه که ديروز چشمم افتاد به يک پيتزا فروشي ايتاليايي که مشغول فروش سوفيالورن، زفيرلي، ويوالدی، برتولوچي و باقي اهل هنر و سينمای ايتاليا بود. لابد توی خود ايتاليا بايد انتظار پيتزا حواريون هم داشت، مثل ابزار مهدی خودمان در ايران. که البته اين هم يک مدل کاسبيست!
با اجازهتان سفارش پيتزا سوفيالورن دادم که به نظرم آشپز مربوطه برای اين پيتزا از ايام کهولت سوفيالورن الهام گرفته بود. دشمنتان ببيند يک پيتزای خشک و نامربوطي بود که با زحمت نوشابه از گلویم پايين رفت و به عصر نرسيده مجبور شدم بروم يک تن ماهي حضرت يونس را که مدتها توی کمد اتاقم بود باز کنم و بخورم.
به هر حال اگر گذارتان به اين مدل اماکن کسب و کار رسيد خوب است اول سنگهایتان را با صاحب محل کسب واکنيد که بالاغيرتأ چند ميگيری محصول درست و درمان تحويلمان بدهي؟ قسمت فرهنگي- دينياش را بسپار به خودمان.
در مورد اصول دینداری همين يک قلم که ايران را با مثلأ عربستان مقايسه کنيد متوجه ميشويد که طرفهای ما زندگي آسانتر است منتها يک جاهايي به واسطهی کسب و کارمان و درآمدهای ناشي از آن يک باره ميبينيد خيلي متجددهای ما هم ميزنند به صحرای کربلای نجس و پاکي. بين ايتالياييهايي که ديدهام هم همين اوضاع هست.
جالبترش هم اين است که از کساني که سالها در ايتاليا زندگي کردهاند شنيدهام که زندگي عمومي اهل ايتاليا خيلي شبيه ايران است و يک قلم همين ترافيکشان است که ديگر کپي برابر اصل ايران است، يا ما شبيه آنها هستيم. همهی اينها را بگذاريد در کنار مراکز عمدهی مذهبي در اين دو کشور که پول سرشار گردشگری مذهبي را سرازير ميکد به شهرها و عبادتگاهها. بنابراين کاسبي از راه اصول و فروع دين در ايران و ايتاليا خيلي به هم نزديک است. متوليان دين هم که خلاصه سوارند و کاسب را هم که ملقب کردهاند به حبيب خدا!
حالا اهل هر طرف که هستيد بهتان برنخورد لطفأ چون اينها يافتههای خودم هستند، منتها بعضي يافتههای مربوط به نجسي و پاکي اهل تجدد را يک کمي که گردشگری بفرماييد خودتان پيدایشان ميکنيد. البته اين هم يک جور کسب و کار است!
خلاصه که ديروز چشمم افتاد به يک پيتزا فروشي ايتاليايي که مشغول فروش سوفيالورن، زفيرلي، ويوالدی، برتولوچي و باقي اهل هنر و سينمای ايتاليا بود. لابد توی خود ايتاليا بايد انتظار پيتزا حواريون هم داشت، مثل ابزار مهدی خودمان در ايران. که البته اين هم يک مدل کاسبيست!
با اجازهتان سفارش پيتزا سوفيالورن دادم که به نظرم آشپز مربوطه برای اين پيتزا از ايام کهولت سوفيالورن الهام گرفته بود. دشمنتان ببيند يک پيتزای خشک و نامربوطي بود که با زحمت نوشابه از گلویم پايين رفت و به عصر نرسيده مجبور شدم بروم يک تن ماهي حضرت يونس را که مدتها توی کمد اتاقم بود باز کنم و بخورم.
به هر حال اگر گذارتان به اين مدل اماکن کسب و کار رسيد خوب است اول سنگهایتان را با صاحب محل کسب واکنيد که بالاغيرتأ چند ميگيری محصول درست و درمان تحويلمان بدهي؟ قسمت فرهنگي- دينياش را بسپار به خودمان.
نظرات